به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۶ ساعت ۱۰:۳۹
کد مطلب : ۸۳۳۶۴

درآمدزایی یک نهاد رسمی از اختلاف و طلاق

گروه جامعه: به‌تازگی دادگستری البرز در یک ابتکار خلاقانه تنها فرهنگسرای محله زورآباد کرج را به مرکز کاهش طلاق آن‌هم رایگان تبدیل کرده، مرکزی که در بازدید از آن دریافتیم که نه‌تنها رایگان نیست بلکه مشاوره مناسبی نیز در آن به مراجعه‌کنندگان داده نمی‌شود.
درآمدزایی یک نهاد رسمی از اختلاف و طلاق
همه روزه ورودی دادگاه‌های خانواده البرز پر از بانوان و آقایانی است که برای طلاق گرفتن از سن و سال پایین گرفته تا سالخوردگان راهی این مراکز می‌شوند.
به‌تازگی دادگستری البرز در یک ابتکار خلاقانه تنها فرهنگسرای محله زورآباد کرج را به مرکز کاهش طلاق آن‌ هم رایگان تبدیل کرده، مرکزی که در بازدید از آن دریافتیم که نه‌تنها رایگان نیست بلکه مشاوره مناسبی نیز در آن به مراجعه‌کنندگان داده نمی‌شود. این درحالی است که اداره بهزیستی البرز نیز اقدام به تاسیس مرکزی مشابه اما در یک محل مناسب به‌صورت رایگان و با مشاوران کاردان کرده است. طلاق لغتی است که این روزها تبدیل به یکی از مشکلات عدیده جامعه شده است. این روزها کلمه طلاق را از دهان خیلی‌ها از اقوام گرفته تا همسایه، همکار، دوست و آشنا می‌شنوید، اما نکته اینجاست، چرا مسئولان برای به حداقل رساندن این آفت اجتماعی تدبیری نمی‌کنند؟ اصلا آیا پژوهشی در خصوص عوامل واقعی این بحران اجتماعی به صورت کاربردی صورت می‌گیرد یا خیر؟

در یکی از نشست‌های معاونت پیشگیری دادگستری البرز به یاد مرکزی افتادم که از آن به‌عنوان مرکز کاهش طلاق یاد می‌شد و اتفاقا آقای معاون با آب و تاب فراوانی در خصوص عملکرد این مرکز به رسانه‌ها خبر می‌داد. تصمیم گرفتم بدون خبر دادن، برای تهیه گزارش وارد این مرکز شوم اما از همان ابتدا از جانمایی این مرکز متعجب شدم. متاسفانه مکان این مرکز در یکی از محلات شهر کرج که امروز به‌نام اسلام‌آباد است و در گذشته‌ای نه‌چندان دور به‌نام زورآباد از آن یاد می‌شد، واقع شده است؛ محله‌ای پر از صنوف مزاحم و خانه‌های آلونکی با جمعیت بسیار و اکثرا فقیر‌نشین. چندی پیش به‌منظور رفع نیازهای فرهنگی این منطقه فرهنگسرایی با نام الغدیر احداث شد، در این مکان کلاس‌های متعدد فرهنگی، هنری و آموزشی برای شهروندان این محله برگزار می‌شد که با استقبال بی‌نظیر مردم آن مواجه شد و هر روزه آمد و شدهای فراوانی به‌منظور سپری شدن اوقات فراغت جوانان به این فرهنگسرا انجام می‌شود.

حال پرسش اینجاست که چگونه یک فرهنگسرا با این پتانسیل، یک‌شبه به مرکز کاهش طلاق تبدیل می‌شود؟
بیرون از فرهنگسرا انواع و اقسام صنوف مزاحم دیده می‌شد؛ محله‌ای پر از بچه‌های قد و نیم‌قد و وانت‌هایی که در آن خیابان‌های باریک ویراژ می‌دادند. خانه‌هایی بسیار کوچک با ظاهری خسته و لباس‌هایی که از در و دیوارش آویزان است.

مرکز کاهش طلاق
ساختمانی سه طبقه که در ورودی آن نگهبانی نشسته بود و راهروی بغل آن شما را به سمت کتابخانه‌ای متروک راهنمایی می‌کرد؛ پس از طی کردن طبقه اول و گذر از راهروهای سرد و بی‌روح که تصویرهای غیر‌مرتبطی بر آن نقش بسته بود به طبقه دوم رسیدیم، باور اینکه روزی در این مکان فعالیت‌های فرهنگی انجام می‌شده برایتان دشوار است چراکه بیشتر شبیه به یک انبار به‌هم ریخته با وسایل به‌روی هم انباشته و پر از گرد و خاک بود. با گذشتن از راهروی سنگی به محل مرکز کاهش طلاق رسیدیم. اتاقی در روبه‌روی پله‌ها که با پارتیشن جدا شده بود؛ یک مرد جوان که از سر و صدا و بی‌نظمی افراد کلافه بود و دائم در حال تذکر دادن، چند صندلی به پارتیشن چسبیده بود و یک میز و چند خودکار و یک راهروی دراز و تاریک که اتاق‌هایی در مجاورت آن قرار داشت که شماره‌هایی بر روی آن نقش بسته بود.

مشاوره پولی
وارد اتاق پارتیشنی شدم و از مرد جوان پرسیدم چگونه می‌توانم با مشاور خانواده صحبت کنم؟ او گفت باید به دادگاه خانواده مراجعه کنید و پس از باز کردن پرونده به اینجا بیایید تا وقتی برای دیدار با مشاور برای شما تنظیم کنم. از او پرسیدم چه زمانی وقت به من می‌رسد؟ با نگاه به دفترش که هزار و 400 پرونده را در مدت زمان بسیار کوتاه نشان می‌داد پاسخ داد اگر خوش‌شانس باشید تا دو هفته دیگر. باز پرسیدم آیا باید وجهی را پرداخت کنم؟ گفت بله جلسه اول 20 هزار تومان که معمولا کار به جلسه بعدی هم می‌کشد و باز هم 20 هزار تومان دیگر باید پرداخت کنید. گفتم مگر ارائه این خدمات رایگان نیست؟ گفت خیر.

ناگهان سر و صدایی بلند شد و چند خانواده باهم درگیر شدند. یاد فضای دادگاه افتادم و آن صداهای جنجالی اما آنجا سربازهایی بودند و چندین قاضی که اگر درگیری‌ای رخ می‌داد مردم را از هم جدا می‌کردند اما اینجا نه خبری از سرباز بود و نه قاضی فقط ظاهر مکان شبیه دادگاه بود. با کنجکاوی به در ورودی یکی از اتاق‌های شماره‌دار داخل راهرو رفتم، از خانمی که در اتاق بود پرسیدم مدرک تحصیلی شما چیست که ناگهان با پرخاش گفت به شما چه ربطی دارد؟! گفتم می‌خواستم بدانم که چه کسی برای زندگی بنده تصمیم می‌گیرد؛ آیا تحصیلات مرتبط دارد؟ که ناگهان با چهره‌ای برافروخته و صدایی بلند گفت من نباید به شما پاسخ بدهم؛ بروید از کسانی که این مرکز را ایجاد کرده‌اند میزان تحصیلات ما را بپرسید.

به‌راستی اینجا همان مرکزی بود که آقای معاون آن همه از آنجا تعریف می‌کرد و اینکه آیا وظیفه ذاتی دادگستری‌ها با بودجه‌ای که در اختیار دارند، انجام فعالیت‌های پیشگیرانه نیست؟ چرا مرکزی که باید به رایگان به مردم خدمت کند از آنها هزینه دریافت می‌کند؟ به‌نظر می‌رسد دایر کردن این مرکز آن‌هم با این کیفیت بسیار بسیار غیراستاندارد مشکلی از کسی حل نکند. البته در نشستی دیگر، آقای معاون با افتخار به خبرنگاران گفته بود پرونده‌های ورودی به این مرکز با کاهش 7 درصدی طلاق روبه‌رو بوده است. 7 درصد در مقابل هزار و 400 پرونده‌ای که هر کدام بین 20 تا 40 هزار تومان رهاورد مالی در کوتاه‌ترین زمان برای دادگستری داشته است.

مرکز کاهش طلاق بهزیستی
پس از پرس‌وجو متوجه شدم که بهزیستی البرز نیز اقدام به‌ ایجاد مرکزی به‌عنوان مداخله در خانواده کرده است. به آنجا نیز مراجعه کردم. مکان مرکز در یکی از بهترین محله‌های کرج در یک خانه ویلایی واقع شده بود که دسترسی بسیار آسانی داشت. وارد مرکز شدم؛ ساختمانی پر از رنگ و لبخند، سالنی بزرگ که چند مشاور آقا و خانم در آن حضور داشتند و اتاق‌هایی در مجاورت آن. پرسیدم می‌خواهم طلاق بگیرم که ناگهان مشاور خانم مرا صدا زد و گفت اقدام به‌ شکایت که نکردی؟ گفتم هنوز دودل هستم. گفت آفرین، مرکز ما ایجاد شده تا قبل از تشکیل پرونده در دادگاه به‌موضوع رسیدگی کنیم. بیا با هم صحبت کنیم.

پرسیدم مراحل رسیدگی در این مرکز چگونه است، با لبخندی پاسخ داد ابتدا مشکل خود را به‌ مشاور مربوطه اعلام می‌کنید، در خصوص پرونده شما یک جلسه میان مشاوران مختلف حقوقی، روانشناسی و خانواده برگزار و پس از شور و بررسی ریشه مشکلاتتان پیدا می‌شود. بعضی وقت‌ها خانواده‌ها نیاز به آموزش مهارت‌های زندگی دارند و بسیاری از اختلافات بر مبنای ناآگاهی از همین موضوع است؛ به‌همین دلیل کلاس‌های آموزشی گروهی در خصوص مشکلات مشترک برگزار می‌شود که در بسیاری از این موارد خانواده‌ها پس از آگاهی از ریشه مشکل و نحوه برخورد باز هم همسفر همدیگر می‌شوند.

در بعضی موارد هم هم‌کلامی با مشاوران راه‌حل‌هایی را پیش روی خانواده‌ها می‌گذارد و در نهایت اگر کار به‌جدایی ختم شد مشاوران حقوقی بهترین پیشنهاد را برای آسیب کمتر ارائه می‌دهند. بعضی اوقات نیز خانواده‌ها به‌دلیل مشکلات مالی دچار اختلاف می‌شوند که پس از بازدید و تأیید صحت مشکل مالی خانواده افراد تحت پوشش بهزیستی قرار گرفته و می‌توانند از تسهیلات ویژه بهره‌مند شوند. البته مرکزی هم وجود دارد که تا 20 روز به‌صورت رایگان میزبان بانوانی است که به‌هردلیل به‌خاطر اختلاف با همسر و آبروداری نمی‌خواهند خانواده آنها از این مشکلات تا انجام مراحل طلاق آگاه شوند؛ می‌توانند به این مرکز مراجعه کنند، چراکه ممکن است زیر یک سقف بودن زن و مردی که اختلاف شدید دارند در طی 20 روز حوادث جبران‌ناپذیری را ایجاد کند؛ در طول این مدت نیز شاید با حضور افراد در کلاس‌ها و بهره‌مندی از مشاوران بتوانیم از ثبت یک طلاق دیگر خودداری کنیم.

وی گفت کلیه خدمات در این مرکز رایگان است؛ تنها هزینه کلاس‌های آموزشی بخش اعظم آن توسط بهزیستی و بخش جزئی دیگر توسط شرکت‌کنندگان تأمین می‌شود. در نهایت تمامی پرونده‌ها توسط کارشناسان جامعه‌شناس رصد می‌شود تا با انجام پژوهش ریشه اختلافات خانوادگی مشخص شود و این مهم در قالب دفترچه‌ای در اختیار مدیران ارشد استان به‌جهت بهره‌برداری قرار می‌گیرد. به‌راستی تفاوت‌های فاحشی میان این دو مرکز رایگان و پولی از لحاظ کیفی و کمی وجود داشت و پرسش اینجاست که چرا از چنین مراکز رایگانی حمایت نمی‌شود؟
مرجع : روزنامه قانون