بالاخره انتظارها به پایان رسید و مهمترین توافق قرن از قاب تلویزیون به نمایش همگان درآمد به طوریکه امیدها در باور مردم جوانه زد. ولی انگار بعضیها که خود از مصوبین این ناامیدیها بودند و مشت محکمی در انتخابات گذشته خورده بودند، خیلی از شادی مردم خوشحال نیستند، زیرا میدانند اگر در روز توافق جلوی این شور و شعف را نگیرند فردا باید به عزای از دست دادن مجلس آینده به سوگ بنشینند؛ پس با برنامهریزی و آمادگی قبلی پولهای کثیف و بادآورده را از پستوها بیرون میکشند و کمر به یأس مردم میبندند.
ابتدا قدم اول را در بازار ارز و سکه میگذارند. با وجود اینکه دلار و سکه در روزهای گذشته پلههای سراشیبی را نه یکی یکی بلکه چندتا چندتا طی میکرد به یکباره توسط عدهای ناشناس، با شو خرید به جان بازار میافتند به شکلی که با جمع کردن ارز و سکه از دست مردم، صراف و دلال ورق را به نفع منافع خود برمیگردانند و قیمتها را حتی با وجود کاهش انس جهانی در طلا از سقوط به صعود میکشانند. متاسفانه تا بانک مرکزی از خواب غفلت بیدار شود و با تزریق ارز و سکه بازار را کنترل و به تعادل برگرداند دیگر کار از کار گذشته و جو منفی در بازار حاکم شده است.
قدم دوم بازار بورس بود؛ جایی که سهامداران چند وقتی است دچار رکود و زیان شدهاند، حالا بعد از توافق و براساس پیشبینی کارشناسان منتظر یک جهش خوب در تالار شیشهای هستند، ولی ناگهان زیرنویس شبکه خبر به جای امید و آرامش به آنها خبر از یک اتفاق عجیب میدهد و سوار بر موج بیاعتمادی که خود مدتها دنبال میکرد، مینویسد: ریزش بازار بورس، نشان از عدم اعتماد سهامداران به متن توافق دارد.
بازی کثیفی که آغشته به نیتها و پولهای کثیف است با یک برنامهریزی هماهنگ بدون آنکه اتهامی متوجه آنها شود توسط حقوقیها شروع میشود؛ به نحوی که میزان زیادی سهام را به خودیها کد به کد کرده میفروشند و در روز بعد و بر خلاف ظاهر، مجدداً با انتقال همان سهام اما اینبار با رِنج منفی به کدهای خویش دوباره آنها را میخرند و باعث میشوند تا بازار فرو ریزد و اینگونه کار تمام شود. برای این کار فقط کافیست در هر سهم حدود 5 تا 10 درصد معامله در رِنج منفی انجام شود تا مابقی سهامداران به دنبالهروی از آنها در صف فروش قرار گیرند. بنابراین بازاری که به گفته تمامی کارشناسان در آن روز برخلاف واقعیتهای علمی و عملی اقتصاد ایران عمل کرد، تداعیکننده یک روز سیاه برای ویترین اقتصادی کشور شد.
اما قدم سوم و آخر، فضاسازی رسانهای است. اینک تصویر این پازل زشت و بد چهره توسط مخالفان دولت تکمیل میشود و این تیترها در صحفه اول روزنامههای آنها نقش میبندد: «واکنش معکوس بازار، روزنامههای ذوقزده را شوکه کرد»، «بیتفاوتی ارز، طلا و بورس»، «بورس یک دست قرمز شد»، «شنای بازارها خلاف موج توافق».و اینگونه شادی ملت یکباره تبدیل به غم شد و آنها به جای خوشحالی در خیابانها، بهتزده در خانهها نشستند و به اتفاقات رخداده اندیشند که چگونه بازار سرمایه بخاطر دلواپسی یک گروه خاص آن هم با هدف دهنکجی به دولت ریزش کرد و اینچنین کام شیرین مردم تلخ میشود.