نسرین یوسفی اظهار کرد: ناراحت شدن و به اصطلاح «سرسنگین» بودن با همسر زمانی که از دست او ناراحت هستیم همیشه بد نیست. حتی میتواند در شرایطی به عنوان راهی برای آگاه کردن فرد از رفتار اشتباهش موثر باشد، ولی این راهکار نمیتواند برای مدت طولانی مفید واقع شود.در واقع استفاده از قهر تا سطحی مجاز است، ولی تکرر یا طولانیشدن آن برای روابط زناشویی بسیار مضر است، متاسفانه گاهی زوجین نمیتوانند منظور و پیام خود را به یکدیگر منتقل کنند، بنابراین یکی از زوجین احساس ناکامی کرده و گمان میکند مورد بیتوجهی همسرش قرار گرفته است، از این رو دچار دلخوری و خشم شده و تصمیم به قطع رابطه کوتاهمدت یا همان قهر میگیرد.
وی افزود: گاهی یکی از طرفین خودمحورانه صحبت میکند، مطالب را با توجه به تصورات و نیازهای خود مطرح کرده و نیازهای طرف مقابل را در نظر نمیگیرد در نتیجه این خودمحوری باعث دلخوری و قطع رابطه میشود، همچنین ممکن است شخصی عزتنفس پایین یا آسیبدیده داشته باشد، در این صورت وقتی در معرض اختلاف عقیده یا سلیقه با دیگران قرار میگیرد راهی جز قهرکردن برایش باقی نمیماند، در این مواقع است که اصطلاحا میگویند «به فلانی زود برمیخورد».قهرکردن مانند ریختن زبالهها زیر فرش خانه است، مشکل با قهرکردن حل نمیشود، زیرا افراد بعد از چند ساعت سعی میکنند دوباره با هم ارتباط برقرار کنند، ولی مشکل به جای خود باقی است، متاسفانه کودکی که برای رسیدن به خواستهاش بهانهگیری میکند یا روی نقطه ضعف والدینش انگشت گذاشته و از این طریق به هدفش میرسد ممکن است در بزرگسالی هم این کار را انجام دهد. بر این اساس با همسرش قهر میکند و با خود میگوید میتوانم با حرف نزدن و قهر کردن با همسرم به هدفم برسد در صورتی که واقعیت قضیه با این راهکار پیش نمیرود.
در «قهرکردن» خود فرد بیش از همه در معرض پیامدهای منفی قرار میگیرد، در واقع وقتی قهر رخ میدهد نشاندهنده اعمال فشار روحی زیاد روی فرد است، زیرا میخواهد خودش را حفظ کند، بهتر است بدانیم فردی که قهر میکند در حال تجربه تهدید است و با قهر انرژی روانی زیادی را از دست میدهد، به علاوه قهرکردنهای طولانی به مرور موجب دلسردی و فروپاشی زندگی مشترک میشود.