به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۴۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۸ ساعت ۱۰:۵۷
کد مطلب : ۹۲۳۹۳
عملکرد رسانه ملی در پاسخ به کدام نیاز جامعه است

چرا دولت باید به صداوسیما پول بدهد؟

به‌راستی کدام کارگردان درجه‌یک ایرانی است که توانسته باشد در دنیا بدرخشد، اما دل خوشی هم از صداوسیما داشته باشد؟ به‌تازگی حتی داد داوود میرباقری هم درآمده بود که اساسا اهل دادوبیداد نیست او.
چرا دولت باید به صداوسیما پول بدهد؟
گروه فرهنگی-رسانه ها: غلامرضا میرحسینی، مدیر شبکه3، اعلام کرد که صداوسیما 50میلیون دلار بدهی ارزی دارد؛ یعنی چیزی در حدود 170میلیارد تومان. براساس آنچه مدیر شبکه3 اعلام کرده است این بدهی بابت خرید تجهیزات و به‌ویژه بابت حق پخش مسابقات فوتبال خارجی است. مدیر شبکه3 این را در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفته است. پس از خواندن این اظهارت بر آن شدم تا یادداشتی درباره صداوسیما و عملکرد آن بنویسم.

مسئله این است که پس از انتصاب همشهری‌ و شاید بهتر است بگویم هم‌محله‌ای‌ام، آقای سرافراز، به‌سمت رئیس صداوسیما همه بر این گمان بودند که صداوسیما را سیاستی دگر خواهد آمد و رفتار همه‌چیزدان آن نسبت به مردم تغییر خواهد کرد. همه بر این گمان بودند که برای نمونه خبر افتتاح یک ایستگاه رادیویی در یک روستای دورافتاده، دیگر در سرخط خبرها و در مهم‌ترین بخش خبری با رپرتاژ و غیره در کنار مثلا خبر سفر رئیس‌جمهوری و غیره پخش نخواهد شد؛ همه بر این گمان بودند که خبرنگارهای صداوسیما در نقاط مختلف جهان که از اتفاق همه آن‌ها حقوق ارزی هم می‌گیرند و لااقل از زمان پیروزی انقلاب تا امروز هیچ خبر به‌دردبخور و درجه‌یکی را روی خط نداده‌اند به مام میهن بازمی‌گردند. 

همه بر این گمان بودند که این سازمان چنان پویا شود که بتواند لااقل در دور رقابت با آن شبکه فارسی‌زبان خارجی قرار بگیرد که سرجمع همه آن‌ها 20نفر هم نیستند و در یک خانه و مثلا در لندن مستقرند و ....اما نشد. ما ندیدیم که بشود. هزاران نفر کارمند و پرسنل در یک‌جا جمع شده‌اند، اما دریغ از یک کار خوب. برای سنجش و معیار می‌توان یک پرسش را مطرح کرد.  به‌راستی کدام کارگردان درجه‌یک ایرانی است که توانسته باشد در دنیا بدرخشد، اما دل خوشی هم از صداوسیما داشته باشد؟ به‌تازگی حتی داد داوود میرباقری هم درآمده بود که اساسا اهل دادوبیداد نیست او.

گمان من این است که این‌ها معیار خوبی هستند برای سنجش این سازمان بزرگ که کارآیی‌اش را از دست داده است و تقریبا تمام برنامه‌هایش مجری محور شده‌اند. امروزه حتی ممکن است در پاره‌ای از ساعت‌ها، هفت‌هشت شبکه تلویزیون ایران پشت‌سرهم همه‌شان در یک لحظه برنامه‌های مجری محور داشته باشند؛ مانند مسابقه، مصاحبه، میزگرد، سرگذشت‌نامه، احکام، تحلیل و غیره. حال رئیس شبکه3 خبر از بدهکاری صداوسیما می‌دهد. پرسش این است که واقعا به‌چه دلیل دولت باید کمک کند و بدهی صداوسیما را بدهد. برای چه؟ مگر صداوسیما چه می‌کند؟ براساس چه استاندارد درست‌وحسابی برنامه می‌سازد؟ اصلا برای چه‌کسانی برنامه می‌سازد؟ برای رقابت با چه‌کسانی و چه طیفی و چه شبکه‌ای فیلم می‌سازد؟ اصلا عملکردش در پاسخ به کدام نیاز است؟ یک پرسش جالب‌تر و کاربردی: آیا خود صداوسیما می‌داند که با شبکه افق و شبکه مستند می‌خواهد چه کند و تفاوت و شباهت این دو با هم چیست؟ وقتی مستند بود دیگر چرا افق آمد؟

از این گذشته به نظر می‌رسد اگر تعدادی از برنامه‌ها ازجمله ورزش، پخش برخی از برنامه‌ها در آن واحد از ده‌ها شبکه، پخش اخبار خاص تصویری که الزامی هستند، اطلاعیه‌های مناسبتی، اعلام زمان تحویل سال و مواردی از این دست را از فهرست برنامه‌های صداوسیما حذف کنیم دیگر انگیزه‌ای برای دیدن تلویزیون ایران باقی نمی‌ماند. پرسش این است که به‌راستی چرا بهترین برنامه صداوسیما یک برنامه مجری‌محور احتمالا ورزشی است. از اینجا که نه مستند به‌دردبخوری درآمده و نه خبر مهمی و نه گزارشی و نه سریالی جاودانه.  حال در این میان دولت باید پول چه چیزی را بدهد.

از این گذشته آیا صداوسیما درآمد کمی از پخش تبلیغات بین مسابقه‌های فوتبال دارد؟ هزینه تبلیغات میان‌برنامه‌ها برای هر ثانیه چقدر است؟ صداوسیما مدعی است که رسانه ملی است؛ یعنی اینکه برنامه می‌سازد برای همه. از اتفاق پریشب شبکه خبر را نگاه می‌کردم. نماهنگی پخش می‌شد با عنوان «ایستاده بر موج». در این نماهنگ برای چندین‌بار روزنامه کیهان نشان داده شد. حتی یک‌بار ده‌ها نسخه کیهان نشان داده شد که مانند روزنامه‌فروشی کنار هم چیده شده بود. من هیچ متوجه این تبلیغ نشدم. پیش از این لااقل گاهی که قرار بود روزنامه‌ای نشان داده شود صداوسیما «جام‌جم» گزینه روی میزش بود، اما... امروز نمی‌دانم چرا چنین تبلیغی برای «کیهان» شده است و چرا برای روزنامه‌های مستقل و نه حتی برای روزنامه دولتی «ایران» نمی‌شود؛ صداوسیما از دولت پول می‌خواهد؛ اما روزنامه‌اش را قبول ندارد و نشان نمی‌دهد؛ اما وقتی وزارت ارشاد مجوز فیلمی را می‌دهد صداوسیما می‌زند زیرش و می‌گوید قبول ندارم؛ من مکتبی‌تر از دولت‌ام. پول دولت برای صداوسیما خوب است، اما معیارهایش نه. صداوسیما‌ساز خودش را می‌زند.

من با صداوسیما هیچ ارتباطی ندارم. کمتر برنامه‌اش را می‌بینم، بااین‌حال دوست داشتم میلیاردها تومان پولی که در این سازمان هزینه می‌شود به چیزی بیرزد؛ کاری بکند و برنامه‌ای بسازد که کسی یادش باشد و کسی وقت بگذارد و ببیند. اما مشکل اصلی در این است که زمانه تغییر کرده است. صداوسیما برای دهه‌ها از رقابت می‌هراسید، پیشرفت تکنولوژی هزینه حضور در رقابت را برای رقبای دیگر پایین آورده است. رقبای تازه آمده‌اند همه با فکر نو و جوان، اما صداوسیما نمی‌خواهد این حقیقت را بپذیرد و تا نپذیرد این روند ادامه خواهد داشت. این راهی که هم‌اکنون در تامین و ساخت برنامه‌ها در پیش گرفته به هیچ جایی نخواهد رسید. دولت همان بهتر که با عدم پرداخت چنین هزینه‌هایی صداوسیما را متوجه این نکته کند که دنیای جدید را باید درک کرد؛ اگر درک نکنیم فسیل می‌شویم.
مرجع : روزنامه بهار