«آزاده» اما از واکنشهایی که برخی افراد جامعه نسبت به شغل او دارند ناراحت نشده و معتقد است: تفاوت خلبانی آقایان و خانمها مثل رانندگی است، در سفرهای هوایی خیلیها میگویند سوار هواپیمایی که خلبان آن خانم است نمیشویم، اما این دیدگاهی مشترک در هوا و زمین است. وی که در حال دریافت مجوز تأسیس یک دانشکده خلبانی در تهران و یک شعبه آموزش خلبانی در زاهدان است، در توضیح اینکه چرا خلبانی را انتخاب کرده، میگوید: «ما یک بار به دنیا میآییم و خدا ما را اشرف مخلوقات قرار داده است، ما هر کاری را میتوانیم انجام دهیم و نباید خودمان را در خواستهای کوچک حبس کنیم، بر این عقیده هستیم که خواستن توانستن است، در واقع چیزی که من را برای ورود به خلبانی ترغیب کرده، علاقه بوده است.»
فاطمه آزاده حالا پس از یک پرواز موفقیتآمیز به ایسنا آمده تا در مورد خودش و حرفه خلبانی بگوید، او با بیان اینکه بازار خلبانی کساد است و خیلی از خلبانها بیکارند، در مورد زمان ورودش به عرصه پرواز اظهار میکند: سال 87 در سن 19 سالگی دوره خلبانی هواپیمای شخصی را گذراندم و در همان برهه آموزش خلبانی هلیکوپتر را نیز دیدم، البته چرخه آموزشم وقتی تکمیل شد که تا سال 90 برای آموزش در مسیر تهران-زاهدان تردد کردم.
وی با بیان اینکه علاوه بر دورههای خلبانی، دوره مدیریت پرواز هم دیده است، میافزاید: از سال 90 رفتم تهران و در آنجا دوره مدیریت پرواز را گذراندم، در مجموع پنج سال در تهران دوره مسافربری گذراندم تا اینکه در نهایت به مرحله استادی رسیدم، تا حالا هم بیش از 200 ساعت پرواز با هواپیمای شخصی و هلیکوپتر انجام دادهام. او با اشاره به اینکه اگر باور و علاقه در وجود آدم باشد رسیدن به آرزوها میسر است، در مورد نحوه و سختی آموزش خلبانی میگوید: چیزی که من را به خلبانی ترغیب کرد، علاقه بود، تنها خانم حاضر در کلاسهای خلبانی من بودم، سخت است که یک خانم بین چند مرد درس بخواند، همین غیرممکن بودن این مسئله برای بقیه سبب شد که بیشتر به این کار رغبت پیدا کنم، در مجموع من در زندگی به آرزوهایم بیشتر به دید هدف نگاه میکردم و موفق هم شدم.
شهادتینم را در نخستین پرواز خواندم
آزاده در مورد هیجانانگیزترین و پرمخاطرهترین پروازی که تا حالا انجام داده است، اظهار میکند: اولین پروازم را در سن 19 سالگی برای تست سقوط در شیراز انجام دادم، قبل از پرواز ابتدا خوشحال بودم، این موضوع برای خیلیها غیرممکن بوده ولی من داشتم به آن دست مییافتم، پرواز شروع شد ولی وقتی بالا رفته و اوج گرفتیم در حال و هوای دیگری بودم که هواپیما در حالت سقوط قرار گرفت، ترسیدم، در همین بین استادم هم خودش را دستپاچه نشان داد تا تمرین سقوط ما در شرایط طبیعی خود اجرا شود، من در این لحظه بسیار ترسیدم، شروع به خواندن شهادتین کردم، چون از بچگی در خانواده به این اعتقاد داشتیم که اجل دست ما نیست و اگر قرار به رفتن از این دنیا باشد، میرویم، درحالیکه شروع به خواندن شهادتین کرده بودم، سعی کردم استادم را آرام کنم، پس از چند لحظه با راهنماییهای استاد هواپیما در حالت نرمال قرار گرفت و استاد توضیح داد که این یک تست بوده است، خوشحالی من در این لحظه به این دلیل بود که غیر از من هیچ خانمی این تست را قبول نشده بود. در همان زمان تا یک هفته با ترس سقوط از خواب میپریدم اما حالا این روز جزء یکی از خاطرههای خوبم در پروازها است.
وی در پاسخ به اینکه اگر هواپیما در جریان یک سفر واقعی دچار حادثه یا نقص فنی شود، چه کار میکنید، عنوان میکند: دوره و آموزشدیدهایم که برای هر مشکلی یک واکنشی نشان بدهیم اما آن بالا فقط خداست، خارج از این، آموزشها و دورههایی که دیدهایم اگر مشکلی در آسمان به وجود آید دست به دامن خدا میشویم در کل برای مواجهه با مشکلات هوایی آمادهایم. او در باره علت انتخاب خلبانی به عنوان حرفه و شغل خود میگوید: ما یک بار به دنیا میآییم، خدا ما را اشرف مخلوقات قرار داده و هر کاری را میتوانیم انجام دهیم، نباید خودمان را در خواستهای کوچک حبس کنیم، بر این عقیده ام که خواستن توانستن است.
آموزش تعمیرات فنی هواپیما را مردانه پشت سر گذاشتم
وی در بخش دیگری به مسائل فنی در هواپیماهای شخصی اشاره و اظهار میکند: هواپیمای شخصی چیزی مثل ماشین شخصی است که باید یک سری آگاهیها نسبت به آن وجود داشته باشد تا خودت بتوانی مشکلات احتمالی را برطرف کنی، یک دوره راجع به تعمیرات هواپیما گذراندهام، در این دوره درحالیکه کار کاملاً مردانه بود و وسایل سنگین باید جابجا میکردیم، من همه کارهای سنگین را انجام میدادم، هم دورهایهایم که مرد بودند، همواره میخواستند به من کمک کنند که قبول نمیکردم چون براین باور بودم اگر در آینده برایم مشکلی پیش بیاید خودم باید بتوانم آن مشکل را به هر قیمت رفع و از پس کارهای سخت برآیم.
آزاده در ادامه از احساس آمدن دوباره به زاهدان میگوید و تاکید میکند: به دلیل اینکه خانواده و وطنم این استان است و خودم یک سیستانی هستم قطعاً وقتی به سمت استانم میآیم خیلی خوشحالم و افتخار میکنم، متأسفانه استان ما چهره ناشناخته شدهای در کشور دارد که باید تلاش کرد تا دیدگاه جامعه نسبت به استان سیستان و بلوچستان عوض شود. تعصباتی هم در استان وجود دارد که به دلیل وجود این تعصبات، به خانمهای هم استانی ما بیشتر از بقیه مناطق کشور ظلم شده است.
این خلبان در ادامه توضیحاتی به علاقهمندان ورود به حرفه خلبانی ارائه میکند و میگوید: برای شروع خلبانی تستهای پزشکی زیادی لازم است، در واقع از نوک سر تا انگشتان پا باید معاینه شود، تست آی کیو، روانشناسی، سلامت جسم و روح نیز چون برای تمرکز مهم است از متقاضی گرفته میشود، در کنار همه اینها شرایط تحصیل مناسب نیز برای ورود به این حرفه لازم است.
وی در بخش دیگری از تلاش خود برای دریافت مجوز دانشکده خلبانی خبر میدهد و اظهار میکند: در حال دریافت مجوز تأسیس یک دانشکده خلبانی در تهران و یک شعبه از آن در زاهدان هستم، در واقع خلبانی یک رشته گران است که همه نمیتوانند به این رشته روی بیاورند.
او در ادامه در پاسخ به اینکه واکنشهای نخستین اطرافیان نسبت به ورودش به رشته خلبانی چگونه بوده است؟ میگوید: خیلیها تعجب میکردند که یک خانم از زاهدان به رشته خلبانی روی آورده است. ولی در کل از خلبانی رضایت دارم، برخی هم از این رشته ناراضیاند، اکنون در کشور خلبانان بیکار زیادی داریم تا زمانی که معرف نداشته باشیم، اشتغال در این حرفه مشکل است.
شش ماه خانوادهام را ندیدم
وی میافزاید: وقتی من وارد دورههای آموزش خلبانی شدم، در آن موقع اولین زنی بودم که در حال آموزش دوره خلبانی هواپیماهای شخصی بود، ولی برای هواپیمای مسافربری، غیر از من دو خانم دیگر هم بودند اما تاکنون ما در سیستم پروازهایمان کاپیتان اول خانم نداشتهایم، که بنده در شرف کاپیتان اول شدن هستم. آزاده در پاسخ به اینکه آیا خلبانی در زندگی روزمره و خانوادگیاش اثر منفی هم گذاشته است، بیان میکند: در حال حاضر شش ماه است که خانوادهام را ندیدهام، اکنون هم که برای دیدن آنها آمدهام، از خیلی از کارهایم عقبافتادهام ولی چون مجردم تا حالا در اینباره مشکلی نداشتهام.
این خلبان با اشاره به اینکه معلوم نیست در هفته چند ساعت پرواز ممکن است داشته باشد، به نخستین خاطره پروازش اشاره میکند و میگوید: برای آنهایی که برای نخستین با در کابین هواپیما قرار میگیرند جشنی دوستانه برگزار میشود که وقتی آن خلبان به سلامت از آن پرواز پیاده شود، خلبانهای دیگر آب یخ روی او میریزند.
وی در ادامه با بیان اینکه در زندگی دو آرزو داشتم که یکی گویندگی و فن بیان و دیگری خلبانی بوده است، عنوان میکند: در مسابقه سخن وری که چند وقت پیش در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، سخنور سال شدم، با موفقیتم در خلبانی هم توانستم به هر دو آرزویم برسم. او خلبانی را اینگونه تعریف میکند: رشتهای که برای موفقیت درآن باید بهروز بود، برای بهروز بودن نیز باید تا پایان عمر درس خواند.
این خلبان در ادامه به تأخیرهای فراوان در خطوط هوایی کشور نیز اشاره و اظهار میکند: این تاخیرها به چند دلیل است، برخی از آنها به دلیل شرایط آب و هوایی است، برخی به دلیل فرسودگی ناوگان هوایی کشور که تحریمهای ظالمانه در سالهای اخیر این مشکل را افزایش داده است.