گروه سياسي: «احمد پورنجاتی» يكي از ۴۳ مشاور «سيدمحمد خاتمی» از جمله افرادي است كه نه تنها با كانديداتوري خاتمي مخالف است بلكه حتي ميگويد اصلاحطلبان با فضاي كنوني نبايد كانديدايي را معرفي كنند و ميافزايد: اصلاحطلبان از کنار قدرت بیمیل بگذرند. صندلی ریاستجمهوری را بگذارند برای رقیب و بروند به درون جامعه. بخشي از اظهارات اين مقام امنيتي دولت اصلاحات را در مصاحبه با روزنامه بهار بخوانيد:
...برای اصلاحطلبان نباید تفاوتی داشته باشد که چه کسی قدرت را در دست میگیرد. منظورمان هم از قدرت ساختار اجرایی کشور است، چون بقیهاش وابسته به انتخابات نیست. به نظر من اگر اصلاحطلبان این تحمل و تدبیر مرحلهای را داشته باشند راه برای اصلاحطلبی باز میشود. ممکن است پنج سال طول بکشد، یا ۱۰ سال، یا ۸۰ سال. به آقای خاتمی هم همین را گفتم. الان هم بعد از این همه زخمی شدن و کدورت و سازماندهی برای حفظ امنیتی وضع موجود این را میگویم. الان طرف مقابل نسبت به فعالیت اصلاحطلبان احساس امنیتی پیدا کرده و دیگر احساس سیاسی نسبت به رقبای خودش دارد. به نظر من هیچکس با انتشار اندیشه و افکار کسانی که ادعایی ندارند برای اینکه بنشینند روی صندلی ریاستجمهوری کاری ندارد. چون این صندلی برای طرف مقابل وحشتانگیز و رعبآور است. بهخصوص وقتی از پیش معلوم است تابلویتان اصلاحطلبی است، یکبار هم صابونتان به تن طرف مقابل کشیده شده است.
...من ساختار قدرت را میشناسم چون خودم بخشی از این ساختار بودم و سایر بخشها هم دوستان ما بودند. به نظر من الان دو طرف ماجرای قدرت در ایران روبهروی هم صف با اسلحه کشیدند؛ اسلحهای که دو طرف میدانند خالی است. از آن طرف سیگنال میآید که آقای خاتمی نامزد انتخابات نشود، از این طرف این احساس بهوجود میآید که چون طرف مقابل میداند آقای خاتمی انتخابات را میبرد این را گفته، پس خاتمی را باید نامزد انتخابات کرد. از آن طرف خبر میآید ممکن است آقای خاتمی را شورای نگهبان رد صلاحیت کند این طرف میگویند اگر رد کند از نظر بینالمللی بد میشود پس این کار را نمیکنند. به نظر من این بازی بیسرانجام است. یعنی اصلاحطلبان و حاکمیت حرکتهای بیشتر، ذهنی و بینتیجه انجام میدهند و نهایتا هم دست بالا با حاکمیت است؛ بهدلیل اینکه خواهناخواه صاحبخانه همیشه برای خودش یک حق ویژه قایل است. شما هم میهمان من هستید هرچقدر هم ما بخواهیم پیک خرج دهیم آخرش شما اینجا تشریف دارید بنابراین من میتوانم یک لگد بزنم و میز را کج کنم، پس این شیوه برای اصلاحطلبان جواب نمیدهد. اصلاحطلبان باید زمین بازی را کلا عوض کنند. اما اصلاحطلبان مرتب در یک زمین یک جور بازی را تکرار میکنند.
... به نظر من اصلاحطلبان باید یکبار هم که شده ریسک کنند، آن هم در حالی که این ریسک کاملا قابل پیشبینی است. به عنوان یکی از مشاوران آقای خاتمی معتقدم ایشان نباید کنشی برای رسیدن به قدرت بکند. بگذارند همانطوری که به زور خواستند مدیریت کشور را در دست بگیرند کسی را بیاورند و وضعیت را هر روز یکدستتر کنند.
...ارزیابی مردم هر روز بیشتر به نفع اصلاحات تغییر میکند. آیا واقعا ارزیابی امروز جامعه ما از آنچه در هشت سال گذشته بر سر کشور آمده و اتفاق افتاده یک ارزیابی مثبت است؟ یعنی جامعه راضی است. مهم این است که داوری جامعه این است که وضع موجود بسیار بد است. اصلاحطلبان باید این پیام و سیگنال را هم به مردم و هم به حاکمیت بدهند که اداره صحیح و با عقلانیت کشور از همه چیز برای ما مهمتر است نه اینکه چه کسی کشور را اداره میکند.
...من مخالف حضور اصلاحطلبان در قدرت آن هم در اشل ریاستجمهوری و مجلس هستم و میگویم اصلاحطلبان تلاش برای حضور در قدرت را تا سالها فراموش و سهطلاقه بکنند.
...اینکه تا فصل انتخابات رسید اصلاحطلبان بپرند وسط آسانطلبی و خوشنشینی سیاسی. اما ایده دوری کردن از تلاش برای رسیدن به قدرت فرسایشی است و یکی بده یکی بگیر است؛ یعنی یک فرآیند چالشی دایمی است. اصلاحطلبان از یک قضاوت پیشینی جامعه که عبارت است از اینکه همه اینها دعوایشان سر لحاف ملا است نجات پیدا میکنند. شما فکر نکنید همه این بازیها به خاطر این است که باز اصلاحطلبان به قدرت برسند. من اصل هدفم این است که جامعه الان با اندیشه اصلاحطلبی همآغوش نیست. با شعار و نجابت اصلاحطلبی در قالب شخص آقای خاتمی آشنا است ولی جامعه هنوز خودش کاراکتر اصلاحطلبی و اصلاحگری و روی پا ایستادن برای اصلاحات را ندارد.
...جامعه باید به نقطهای برسد که بپذیرد اصلاحطلبان هر کنشی انجام میدهند برای رسیدن به قدرت نیست. و در این میان وظیفه افراد شناختهشده اصلاحات مهمتر است. آقای عبدالله نوری زمانی که دفاعیاتش را برای خرداد مینوشت به من گفت این دفاعیات را بخوان. به آقای نوری گفتم شما باید الان تصمیم بگیرید. این چیزی که نوشتهاید به عنوان دفاعیات برای روزنامه خرداد مفهومش این است که خداحافظ حاکمیت و اگر یک مقدار بخواهیم بدبینانهتر برخورد کنیم خداحافظ انقلاب. تصمیمات را باید درست بگیریم. نمیشود آن طوری تصمیم بگیریم و قبلش در بازنگری قانون اساسی از ولایت مطلقه دفاع کنیم یا در دوره چهارم مجلس را برگزار کنیم بعدها گارد اصلاحطلبی ویژه بگیریم. من در دفتر رهبری بودم از آقای نوری تجلیل میشد که چه مرد مدبری است بعد یک دفعه آقای نوری رسیده به اینجا. این است که ته ماجرا مردم میگویند این رفتارها اصالت ندارد و فقط برای رسیدن به قدرت است. مردم باید دلشان پاک شود که هدف کنش اصلاحطلبان کسب قدرت نیست.
...تن دادن به منطق طرف مقابل و تنظیم کنش براساس آن منطق عرصه خطرناکی است و با آن مقابله میکنیم. دوستان ما میگویند چون حاکمیت نمیخواهد آقای خاتمی وارد انتخابات شود باید کاری بکنیم که آقای خاتمی نامزد انتخابات شود. به نظر من اولین اشکالی که به این نگاه وارد است این است که اساس و منطق تصمیم اصلاحطلبان منطق طرف مقابل است.
... نکته دوم این است که اصلا به ارزش سرمایهای که هزینه میکنیم توجه نداریم. مثلا اگر آقای خاتمی را شورای نگهبان رد صلاحیت کند هزینه زیادی دادهایم. شخص خود آقای خاتمی بارها در جمع مشاورانش گفته هرگز حاضر به نامزدی در انتخابات ۹۲ نیست تا تضمینی در مورد تایید صلاحیتش نداشته باشد.
...آقای خاتمی میگوید اگر حسین شریعتمداری علیه من چیزی بنویسد ارزشی ندارد ولی من نمیخواهم از یک نهاد رسمی نظام مهر عدم صلاحیت بگیرم.
...حالا فرض کنید آقای خاتمی تایید شد و ۱۲-۱۰میلیون رای برای آقای خاتمی اعلام و در نهایت یک نفر دیگر به عنوان رییسجمهوری معرفی شد. آن وقت لابد ما اصلاحطلبان باید کماکان بزنیم بر سر خودمان و بگوییم آرای ما را دزدیدند و جابهجا کردند و شعار بدهیم رای ما را پس بده.
... اصلاحطلبان کاری با ساختار ندارند. همین الان وقتی شخصیتهای سرشناس جریان اصلاحات را احضار میکنند از دغدغه و دلواپسی حضور در انتخابات است؛ اما وقتی مشخص شود اصلاحطلبان قصد حضور در قدرت ندارند از فشارها هم کم میشود.
... ما میخواهیم بگوییم اصلاحطلبان کاری با قدرت ندارند، شما آن بالا مشغول باشید ما این پایین.
.... انتخابات سال ۹۲ برای اصلاحطلبان حتی از انتخابات سال ۷۶ هم حساستر و البته مفیدتر است. اصلاحطلبان باید با انتخابات سال ۹۲ مانند بچهای که از سر سفره قهر کرده برخورد کنند؛ یعنی بگویند ما که غذا نمیخواهیم اما این سهمی که برای ما نگه داشتهاید هم کم است.
...اصلاحطلبان آمادهخوری را تجربه کرده. در دوره امام با دوپینگ امام در عرصه بوده بعد از یک دوره قهر هم بازگشت چون شانسش این بود که جامعه آنقدر دچار انسداد شد و یک مهندسی بسیاربسیار ناشیانهای اتفاق افتاد که در میان ناباوری، اصلاحطلبان دوباره در سال ۷۶ به قدرت برسند. حالا به نظر من باید برای یکبار هم که شده اصلاحطلبان اصلاحات را شستوشوی کامل دستگاه گوارشی بدهند و آمادهخوری سیاسی از سر جریان اصلاحات و اصلاحطلبان بیفتد. ممکن است یک مدتی دور از قدرت باشند، یک تعدادی از اینها ممکن است سرخورده شوند اما یک عدهای هم ممکن است کنشگری جدیتری پیدا کنند و به فکر این باشند بروند حزب واقعی درست کند. الان طرف مقابل فکر میکند ما ۳۴ نفر آن پشت نشستیم که آقای خاتمی را نامزد انتخابات کنیم تا اصلاحطلبان دوباره قدرت بگیرند. باید دل طرف مقابل آرام شود که اصلاحطلبان میگویند قدرت مال خودتان تا اجازه بدهد حزبهای جدید پا بگیرند. اما این کار را نمیکنند چون باور نمیکنند اصلاحطلبان میل به قدرت ندارند.
...پیشبینیام این است که آقای خاتمی نامزد انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ نمیشود. در واقع آقای خاتمی با تحلیل در انتخابات سال ۹۲ نامزد نمیشود.
...اصلاحطلبان و جامعه به یک دوره آرامش و استقرار نیاز دارند؛ حتی طرف مقابل اصلاحات هم به این آرامش نیاز دارد تا به این نتیجه برسد که باید فشار امنیتی را کم کند. سال ۸۸ یک طرف ممکن بود این را بخواهد و یک طرف نخواهد؟ اما الان هر دو طرف خسته هستند، هر چند یکی دست بالا دارد. البته به نظر من سالهای ۸۸ تا ۹۲ یکی از دورههای پرافتخار و پرسود برای اصلاحطلبان است. چون به شکل بسیار غیرمنصفانهای مورد عنایت قرار گرفتند. و خب نجابت و متانت و استواری و پایمردی جواب میدهد. دیر یا زود دارد ولی جواب میدهد. یعنی محدودیتها و حصر دیر یا زود به ثمر مینشیند. اصلاحطلبان برای رسیدن به قدرت تلاش نکنند برای کشور اتفاقات بهتری میافتد.