محمد توکلی
عملکرد دولت روحانی نیز مانند هر دولت دیگری دارای نقاط قوت و عف است و در یک رقابت طبیعی در دنیای سیاست میبایست رقبا، مخالفان و منتقدان دولت با بزرگنمایی نقاط ضعف دولت به دنبال کسب رای اکثریت برای خود و جریان همراهشان باشند اما آنچه در این روزها شاهدش هستیم پدیدهای عجیب و غریب است که به هیچ وجه مطابق این روال منطقی و طبیعی نیست.
به عنوان مثال در انتخابات 88 یا 92 رقبای انتخاباتی به ضعف هایی مانند نرخ تورم بالا، نرخ رشد پایین و منفی، عدم ثبات در تصمیم گیریهای عرصه اقتصاد و بی انضباطی مالی، پرونده هستهای و افزایش تحریمها، بحران در حوزه بهداشت و درمان و مانند آن که همگی از نقاط ضعف دولت وقت بوده است اشاره میکردند یا در انتخابات اخیر ایالات متحده فرد منتخب با دست گذاشتن بر روی نقاط ضعف دولت مستقر توانست به قدرت برسد. حال نگاهی به نقدهایی که رقبای سیاسی روحانی علیه او و دولتش مطرح میکنند بیندازیم تا تفاوتهای آن با این قاعده کلی آشکار شود. انتقاد از تورم، انتقاد از رکود، انتقاد از طرح تحول سلامت، انتقاد از عملکرد مسئولان در پرونده هستهای و. . .
نکته جالب توجه در این گونه نقدها این جاست که اتفاقا نقاط قوت دولت یازدهم همین مواردی است که حضرات منتقد از آن به عنوان اشکال دولت یاد میکنند. به عنوان مثال در موضوع تورم که ارتباط مستقیمی به معیشت مردم دارد مطابق آمار رسمی دولت سابق عملکرد دولتهای نهم و دهم به این شرح بوده است. تورم در ابتدای شروع به کار دولت نهم عددی نزدیک به 10 درصد را نشان میدهد و تورم در انتهای بازهی زمانی هشت سالهای که محبوب دلواپسان در قدرت بود به بیش از 40 درصد رسیده بود. دولت روحانی در کمتر از چهار سال توانسته است تورم 40 درصدی را به کمتر از هشت درصد برساند، اگر این موفقیت نیست و نمیتوان از آن به عنوان یک عملکرد موفق دولت نام برد پس معنای موافقیت در نگاه این جماعت چیست؟
یا در خصوص مطالبی که در این دو سه سال اخیر درباره رکود مطرح میشود و دلواپسانه از عملکرد کارخانهها کمتر از ظرفیت شان سخن به میان میآید باید گفت که رکود و وضعیت کارخانجات و صنعت در میزان نرخ رشد اقتصادی هویداست. عملکرد منتقدان سیاسی دولت فعلی در زمانی که در قدرت بودهاند مطابق آمارهایی که نهادهای زیر مجموعه همان دولت دادهاند باعث آن شد که نرخ رشد را از حدود مثبت شش درصد در آغاز به کار دولت نهم به نرخ رشد منفی هفت درصد در پایان بازه زمانی خدمت رسانیشان! برسانند. در نتیجه اگر قرار است در این سه سال نگران رکود باشیم میبایست برای وضعیت اقتصاد کشور در آن سالها که تجربه هشت فصل پیاپی نرخ رشد منفی را داشته است خون گریه کرد. اگر وضعیتی با نرخ رشد بیش از پنج درصد را وضعیت دچار رکود بدانیم، برای اوضاع اقتصاد کشور در گذشته باید چه نامی پیدا کرد؟
ممکن است درباره آمارهای اقتصادی بیان شود که این آمارها واقعی نیست و همه اش سیاسی بازی است. بر فرض پذیرش چنین نگاهی پرسش قابل طرح این است که اگر آمارها و شاخصهای رسمی خیر پس چه چیزی آری؟ بر اساس چه شاخصی باید عملکرد اقتصادی دولتها را سنجید؟
در خصوص طرح تحول، دولت کار سادهتری پیش رو دارد، زیرا ما مردم ایران هر چقدر هم فراموش کار باشیم قطعا یادمان نرفته است که در هنگام بیماری در قبل از سال 1393 چه مقدار از جیب پرداخت میکردیم و پس از این سال و با اجرای طرح تحول سلامت چه تغییری در میزان پرداختی از جیب مردم حاصل شده است. یا هر چه قدر هم فراموشکار باشیم حتما اشک و اعتراض وزیر وقت بهداشت در دوران دولت سابق از اینکه ارز دولتی به جای آنکه خرج خرید دارو شود به واردات کالاهای لوکس اختصاص داده شد را فراموش نمیکنیم.
در خصوص برجام و پرونده هستهای هم به واقع مشخص نیست که اعتراض آنها که رفتار و گفتارشان را بر مبنای خلاف خواست اکثریت قرار دادهاند به چه چیزی است. اینکه دولت روحانی توانسته است به عنوان تنها یک مثال از ثمرات برجام ذلتی مانند آنکه ایران با همه عظمتی که دارد میبایست تنها به چند کشور خاص نفت میفروخت و بخشی از پول حاصل از آن نیز به شیوه هایی خلاف عزت ملی به کشور داده میشد و دسترسی به بخش دیگرش هم هیچگاه میسّر نبود به عزت برداشته شدن تحریم فروش نفت تبدیل کرده است یک نقطه قوت است یا نقطه ضعف؟