محمدآزاد جلالی زاده
الف» دیروز، دوم خرداد بود. برخلاف بسیاری که خودآگاه یا ناخودآگاه بهدنبال حذف نام و یاد «دوم خرداد» هستند و برآنند که نه از تاک دوم خرداد و نه از تاک نشانش اثری باقی بماند، معتقدم «دوم خرداد» حذف شدنی نیست همچنان که «سوم خرداد» و «۲۲ بهمن» و «۱۵ خرداد » فراموش شدنی نیستند چرا که این ایام از «زمان» و «عدد بودن» صرف خارج شده و جز ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی ایرانیان معاصرشده اند و چه بخواهیم و چه نخواهیم اینان حذف شدنی نیستند، همانگونه که «اپوزیسیون خارج نشین» هیچ گاه نتوانست «۲۲ بهمن» را از دایره واژگان سیاسی - اجتماعی این سرزمین محو کند، عده ای داخل نشین که جز منافع خود و گروهشان به چیز دیگری نمی اندیشند نیز نخواهند توانست «دوم خرداد» را از یادها بزدایند.
ب» دوم خرداد امسال از پسِ سونامی روحانی آمد، سونامی روحانی در ۲۹ اردیبهشت خیلی اندیشه ها را با خود شست و برد، از جمله اندیشه ایران برای عده ای از ایرانیان، اندیشه حذف هر آنکه «دیگری» محسوب میشود، اندیشه اولویت منافع جناحی بر منافع ملی، اندیشه مخالفت با نشاط و امید اجتماعی، اندیشه نگاه امنیتی به زنان و جوانان و اقوام و مذاهب.
ج» پیوند مبارک ۲۹ اردیبهشت با دوم خرداد امسال نه تنها در اندیشه که در عمل بود، پرزیدنت روحانی که ۹۲ به عنوان یک اصولگرای معتدل به صحنه رقابت آمده بود در ۹۶ چنان عمل کرد که کمتر اصلاح طلبی به پای او میرسید، دلسوزی برای منافع ملی، جسارت، شجاعت، سلامت، نگاه علمی به مسایل اجرایی و کلان کشور و ... از روحانی در عمل اصلاح طلب ترین اصلاح طلبان ساخت و همین بود که تقریباً همه گروههای نگران آینده ایران از تمام طیف ها را پشت سر وی گرد آورد و در مقام عمل حماسه اردیبهشت را به نوستالژی خرداد پیوند داد.
د» شاید در موقعیت کنونی که زمان شادباش و تبریک ها و شادمانی هاست و همهمه و هیاهوها برای پیروزی اصلاح و اعتدال و تحول برپاست، ذکر این نکته ای که قصد بیان آن دارم، به نظر بعضی ها مجال و مقالش نیست، امّا من بسی فزون تر از آنکه نگران دولت و کابینه و مدیریت و مسائلی از این دست باشم، دل آشوب آینده ایرانم و به همین سبب است که از کنون نگران ۱۴۰۰ هستم، نگران اینکه نیروهای دلسوز این آب و خاک، دلسوز ایران و اسلام و انقلاب و نظام، نیروهای عقلانیت محور و تحول خواه نتوانند دوباره افکار عمومی را به خود جلب نمایند.
ه» دولت دوم و متأخر روحانی وامدار همه ایرانیان علی الخصوص جوانان و زنان و اقوام و مذاهبی ست که علیرغم همه مشکلات و گلایه ها، تدبیریان و امیدورزان را در سر صندوق های رأی تنها نگذاشتند و امید را ناامید نساختند، دولت دوم روحانی رسالتی تاریخی عظیم بر عهده دارد و آن اینست که به هیچ وجه ۱۴۰۰ را فراموش نکند و هر آنچه در توان دارد، عیان نماید و یارای خویش به رخ بکشد.
و» پاشنه آشیل تحول خواهان در ایران، که بایست جلویش را سد کنند در غیر اینصورت دیگر بر سریر قدرت نشستن برای پیشبرد اهداف اصلاح جویانه خویش را نخواهند دید، این مسأله است که تحت هیچ شرایطی نگذارند حس «ناکامی» ای که پس از این انتخابات کمرنگ تر شده، به سراغ ایرانیان برگردد، ایرانیان را که نگاه کنیم اکثریتشان مشحون از حس ناکامی در حوزه های مختلف هستند، در حوزه های فردی و اجتماعی سیاسی و عاطفی و اقتصادی و اگر دولت بتواند این حس را دستکم در قشر جوان و تحصیلکرده را از بین ببرد، قطعاً بسیاری از امور حل خواهند شد.
ز» کوته نکته پایانی آنکه، ۱۴۰۰ نزدیک است، بدان امید که خوشحالی و شادمانی و شعف عمومی ایرانیان در اردیبهشت و خرداد ۹۶ در آن زمان نیز تکرار گردد .