محمدآزاد جلالی زاده
روزنامه بهار
الف» در تمام روابط حاکم در این زمین فسون زده، از روابط شخصی و عاطفی گرفته تا روابط سیاسی و اجتماعی و. . . حتی روابطی از نوع روابط دینی- معنوی،از اساس و پایه شکل دهنده، اعتماد متقابل است، اعتماد است که خود سبب صمیمیت و در نهایت منجر به تعهد رابطهای میگردد واگر در هر رابطهای این سه عنصر به درستْ در سر جای خود قرار نگیرند، ارتباط به ضد خود بدل خواهد شد و چه بسا زیانهایش بسی فزونتر از سودهایش باشد.
ب» اعتماد، این گوهر گرانبهای روابط فردی و جمعی در زندگی بشری، خود بسی رنج آلود به دست میآید، امّا نَعَمات بعدیاش چنان شعفناک است که بیشینه افراد خود را به آب و آتش میزنند تا جایگاهی بیابند که دیگران آنها را قابل اعتماد بیابند، افراد قابل اعتماد در حرکات سیاسی میتوانند خود به رهبرانی که افکار عمومی به آنها اعتماد دارند، بدل شوند، اما جالب آنجاست که اغلب افراد در نیمه راه کم میآورند و نفسانیات درونی و شرایط بیرونی آنها را از پا میاندازد و دیگر نمیتوانند اعتماد و صمیمیت و تعهد عموم را به دست بیاورند.
ج» رهبران سیاسی و اجتماعی که توانستهاند، چنان محبوب وکاریزما شوند و چنان اعتماد عمومی را جلب کنند که با یک اشارت، جمعی به سر بدوند مزایا و سجایایی دارند که در بسیاری از آنها عمومیت دارد. لوترکینگ وگاندی و ماندلا از نظر روانشناسی در بالاترین سطوح فرااخلاقی ایستادهاند، به هدف و مرامشان ایمان داشتهاند، برای مرامشان صادقانه هزینه داده اند، به شدت ایثارگر بوده و اهداف و مردمان را به خواستههای نفسانی خویش ارجح دانستهاند و مهمتر از همه عافیت طلب و خودنمایشگر نبوده اند.
د» در ایران داریم افرادی که به سطحی رسیدهاند که با یک پیام، توانستهاند دگرگونی سیاسی و اجتماعی ایجاد کنند و به مثابه کنشگری بسیار توانمند مستقیم یا غیرمستقیم همیشه در صحنه حضور داشته اند. قطعاً یکی از این افراد رئیس دولت اصلاحات است، همو که خدا عزتش داده و در نزد خلقش چنان کرامت یافته که با یک پیام تصویری، نتایج انتخابات را این سمت و آن سمت میکند! و از عجایب این شخصیت آن است که در میان روانشناسی فردی و اجتماعی ما، همچون گوهری تابناک مشحون از عنصر مردمسالاری میدرخشد.
ه» رهبر اصلاحات، هر آنچه از آبرو و عزت داشت، بدونکمترین چشمداشتی در راه انتخابات مجلس فعلی و نیز انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و شوراهای پنجم گذاشت و بیشک رسم نامردمی و نمک خوردن و نمکدان شکستن است که به گونهای عملیاتی قدرش ندانیم. اولین قدم در چنین مسیری آن است که راه یافتگان لیست امید در مجلس و نیز راه یافتگان مورد حمایت او در شوراها هر گامی که برمیدارند میزان دوری و نزدیکی اش را با اساسنامه و مرامنامه اصلاحات بسنجند و حرکات خود را با آن تنظیم کنند، چرا که به شدت اشتباه محاسباتی است که امیدورزان بهارستان و پاستور و بهشت نشین فکر کنند که تنها تواناییهای خودشان، آنها را به این صندلیها رسانده است.
و» رئیس دولت اصلاحات، توانست امید و اعتماد را درمیان مردمان به شدت دچار حس سرخوردگی سیاسی و اجتماعی، دوباره زنده کند، با سیاستورزی اخلاقیاش و نیز تحمل هتک حرمتهای دیگرانی که سربلندی ایران و ایرانی را نمیخواهند، بسیاری را پای صندوقهای رای آورد، پس وظیفه همه نمایندگان لیست امید و دولتیان و اعضای اصلاح طلب شوراها آن است که نگذارند این امید و اعتماد وارد کما شود و خدای ناکرده، از بین رود.
ز» بعضی از کنشهای برخی از اعضای لیست امید در ایام مجلس دهم و علی الخصوص کنشگری پیرامون انتخابات هیات رئیسه سال دوم مجلس را که با معیار اصلاحات میسنجیم«فارغ از آنکه به شخصه معتقد به تبعیت بی چون و چرا از هیچ جریان و دستهای نیستم» فاصله معناداری را مشاهده میکنیم و این به شدت برای آینده جبهه تحولخواهی در ایران خطرزا است.
ح»«امیدیان» از نردبان محکم امید و اعتمادی که مردمان با خون دل خوردنها ساختند، بالا رفتند واکنون پس از صعود، ضربه زدن به نردبان و پایین انداختنش به گمان اینکه دیگر به آن نیاز ندارند، قطعاً آنان را مشمول خطاب حضرت مولانا میکند که:
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سختتر خواهد شکست