محمد توكلی
باز هم زلزله و باز هم مصیبتی دیگر برای سرزمین ایران. این بار غرب کشورمان دچار این حادثه طبیعی شده است. حادثهای ویرانگر که مرکز آن مرز بین دو کشور ایران و عراق اعلام شده است و در چندین استان در این دو کشور و برخی کشورهای دیگر احساس شده. بنابر خبرهای رسیده بیشترین خسارات جانی و مالی این حادثه هولناک در استان کرمانشاه بوده است و منطقه سرپل ذهاب یکی از مناطقی است که بیشترین خسارتها از آن گزارش شده است. حالا و پس از زمین لرزه اخیر در غرب کشور یکبار دیگر زمانی برای مرور این پرسش است که آیا ایرانمان آمادگی لازم برای مواجهه با چنین بحرانهایی را دارد؟ بحرانهایی که هر چند وقت یکبار به سراغمان میآید و زنگ هشداری را نسبت به ناتوانی مدیریتی موجود در کشور به صدا در میآورد.
ضعفهای مسئولان کشور در موضوع مدیریت بحران مسئله تازهای نیست و میتوان از گذشتههای دور تا همین حادثه اخیر مصداقهای بی شماری را از چنین نقاط ضعفی در زمانهای حساس برشمرد. از ضعف اطلاعرسانی صحیح تا نبود امکانات لازم برای رسیدگی به آسیب دیدگان، از عدم هماهنگی لازم در حین کمکرسانی تا بیتوجهی به اصول اولیه امدادونجات. همه و همه نشانگر آن است که ما همچنان تا رسیدن به نقطه مطلوب در بحث مدیریت بحران فاصله داریم. این نقاط ضعف در پیش از وقوع بحرانهایی همچون زلزله و در موضوع پیشگیری و ایمنسازی نیز مشاهده میشود. تصاویری از تخریب ساختمانهایی که با عنوان مسکن مهر ساخته شده است و پس از زلزله اخیر نابود شده یک نمونه از بی توجهی به اصول ایمنی است.
نوعی بی مسئولیتی در ساختمانسازی کشور به چشم میخورد به طوری که حتی تصور وقوع زلزلهای با نصف قدرت زلزله شب گذشته در کلانشهرها هم وحشتناک خواهد بود. دیگر نکتهای که از آن غفلت میشود توجهی جدیتر به چگونگی مواجهه شهروندان با بحرانهایی همچون زلزله است. به واقع چه میزان از محتوای کتب آموزشی در مقاطع تحصیلی به این مهم اختصاص یافته است؟ صداوسیما به عنوان تنها رسانه ملی کشور که به شکل انحصاری عمل کرده و اجازه حضور دیگران در این عرصه را نمیدهد تا چه حدی به چنین دغدغههایی توجه نشان میدهد؟ این چرخه معیوب و همیشگی «حادثه - پرسش از مسئولان - گفتگوی کارشناسان - هشدار - آگاهی بخشی ایمنی» که پس از هر حادثه و بحرانی به مدت چند روزی تکرار میشود و بعد به دست فراموشی سپرده میشود چه زمانی میخواهد جای خود را به کار کارشناسی واقعی و آموزش مستمر و نه چند روزه و مقطعی بدهد؟
شاید بتوان واقعیترین جمله در مواجهه با حوادث را همین جمله «ما همه مقصریم» دانست. و واقعا هم جز این نیست که در افزایش تبعات یک واقعه طبیعی همچون زلزله و یا حادثه انسانی همچون آتش سوزی مهیب ساختمان پلاسکو و فاجعه پس از آن همه مقصر بوده و هستیم. حال باید چه کرد؟ شاید لازمه هر اقدامی ایمان به تقصیر همگانی است. تا این تقصیر را باور نکنیم امکان هر تغییری در تصمیمگیریها و اقدامات در مواقع بحرانی منتفی است. قدم دوم تهیه گزارشی ملی و کارشناسی در خصوص عملکرد دستگاههای مختلف در فجایعی همچون زمینلرزه اخیر در غرب کشور است.
این گزارش که میبایست خارج از ساختارهای مرسوم حاکمیتی و دولتی تهیه شود میتواند از یکسو خارج از محدودیتها و تعارفات مرسوم بین دستگاهها و مراکز مختلف باشد و از طرف دیگر بر اساس نقاط ضعف واقعی که به طور تکرار شونده هم شاهد آن هستیم نقشه راهی را برای آینده طراحی و تدوین کند. قدم پایانی در این راهکار استفاده از تجارب کشورهای پیشرفته و توجه به همکاریهای بینالمللی در این حوزه است. واقعیت آن است که ما در این موضوعات در مقایسه با کشورهای پیشرفته به شدت عقب هستیم، در حدی که ممکن است حادثهای در کشورهای پیشرفته ساده و قابل کنترل تلقی شود و حادثهای در همان ابعاد در کشورمان تبدیل به فاجعه بزرگ انسانی با خساراتی جبرانناپذیز شود، از همین رو لازم است با توجهی بیش از پیش به همکاریهای بینالمللی در این حوزه از تجارب بشری استفاده کنیم.