رضا صادقیان
روز گذشته اکانت متعلق به جمعیت هلال احمر کشور در اقدامی بیسابقه رقم کمکهای نقدی مردم به این نهاد را انتشار داد. مبلغی بیش از 35 میلیارد تومان، عددی که برای کمکرسانی و ادامه یافتن امدادرسانی این سازمان به مردم زلزلهزده ناچیز به نظر میرسد. با این وجود این عدد بازگو کننده کمکهای نقدی و نه غیرنقدی شهروندان است، البته آماری از کمکهای نقدی مردم به کمیته امداد تا این لحظه در دست نیست. در این نوشتار، به دلیل اعلام شدن چنین مبلغی از سوی هلال احمر حقیقت آن را پذیرفته و تا حدودی با حدس و گمان همین رقم را در مقابل عدد کمکهای مردم به شخصیتهای اجتماعی، ورزشکاران، بازیگران سینما و انجمنهای خیریه مقایسه میکنیم.
براساس رقمهایی که در سایتهای خبری و از زبان بازیگران سینما و ورزشکاران اعلام شده، میتوان رقم 10 میلیارد را برای جمعآوری کمکهای نقدی آنان محاسبه کرد. همچنین جمعیت امام علی (ع) طی روزهای گذشته موفق به جذب 2 میلیارد تومان کمکهای نقدی مردم شده را نیز در نظر میگیریم و مبالغی که به حساب چهرههایی از جمله صادق زیباکلام واریز شده را در مجموع 3 میلیارد تومان میشماریم. البته و در صورتی که اکانتهای مورد اعتماد شهروندان در شبکه اجتماعی از جمله اینستاگرام را مورد توجه قرار دهیم، میتوان تمام آن اعداد نسبتا خُرد را 2 میلیارد تومان برآورد کرد، کمک شماری از نویسندگان، روزنامهنگاران و شهروندانی که به صورت شخصی به یک فرد مورد اطمینان پرداخت نقدی داشتهاند در این دسته قرار میگیرند. به اینترتیب ما با رقم 17 میلیارد تومان کمکهای نقدی مردم به حساب چهرههای اجتماعی، ورزشی و فعالان غیردولتی روبرو هستیم. بدونتردید رقم اعلام شده توسط جمعیت هلال احمر بیش از کمکهای مردم به چهرههای شناخته شده است، اما همین عدد نیز سوالات زیادی را مطرح میکند. چرا سازمانها مسئول موفق به کسب همه هدایای نقدی مردم نشدند؟
چرا مردمترجیح میدهند به جای انتخاب حسابهای دولتی و یا واریز پول به حساب کمیته امداد امام خمینی (ره) به شخصیتها و چهرههای اجتماعی اعتماد کنند؟ چرا با توجه به حرف و حدیثهایی که پس از کمکهای نقدی مردم در زلزله بم دهان به دهان چرخید،ترجیح مردم هنوز پرداخت پول به حسابهای شخصی است؟ میزان رقم کمکهای مردم به شخصیتهای غیر سازمانی، غیردولتی و چهرههای معروف شاید در نگاه برخی از تحلیلگران دامن زدن به جو بیبرنامه بودن و بروز رفتارهای غیرهماهنگ در مناطق زلزلهزده معنا شود، ولی از نگاه شهروندانی که ساختار سازمانهای دولتی و غیردولتی را هزینهساز و هزینهسوز میدانند، بسیار دشوار مینماید بتوان اعتماد کمرنگ شده آنان به نهادهای وابسته به دولت را در بزنگاه مهم و با اتکا به تبلیغات رسانهایی و پخش نماهنگ همچون کمک به مردم زلزلهزده توجیه و کمکهای نقدی و غیرنقدی شهروندان را به سمت سازمانهای مسئول چنین اموری هدایت کرد.
به غیر از کمکهای نقدی، مسئله دیگری که بیشتر به چشم آمد، حمل بار و کالاهای مورد نیاز مردم زلزلهزده توسط کامیونها و خودروهای شخصی امدادرسانان و حضور یافتن در محل حادثه است. به عبارتی این اعتماد حتی در بخش سپردن کالا به سازمانها نیز کاهش پیدا کرده است.براساس پیمایش نگرشهای ایرانیان که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1394 منتشر شده است، میزان اعتماد شهروندان طی سالهای گذشته رو به کاهش است. در واقع میتوان بخشی از کماعتمادی مردم به نهادهای دولتی و سازمانهای وابسته را در رویدادی مثل زلزله نیز شاهد بود.
در شرایطی که شهروندان به این نتیجه میرسند به جای اعتماد کردن به نهادهای وابسته به دولت، خودشان به چهرههای اجتماعی اعتماد کنند. در چنین هنگامهای؛ چهرههای اجتماعی همان نقش سازمانهای دولتی را ایفا میکنند و باری که میبایست به دست دولت و نهادهای مربوطه برداشته شود، از سوی مردم برعهده شخصیتهای ورزشی، سینمایی و دیگر چهرهها گذاشته میشود. به نظر میرسد آنچه با وقوع زلزله بیش از دیگر موضوعات به چشمها آمد، کمکهای فراگیر شهروندان از نقاط مختلف کشور به مردم حادثه دیده بود و چیزی که کمتر مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفت دقت نداشتن و یا کمتر دقت کردن به مسئله کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی در جامعه ایران امروز بوده است، همانقدر که نیاز به ارایه برنامه برای ساخت و ساز ویرانیها مناطق زلزلهزده هستیم، به میزانی افزونتر نیازمند بازسازی اعتماد رو به افول شهروندان به نهادهای دولتی میباشیم؛ امید آنکه این مهم در میان ویرانیهای مسکن مهر به دست فراموشی سپرده نشود.