صادق صدرایی
در روزهایی که شاهد اعتراضاتی در برخی شهرهای کشور بودیم و همچنین پس از کاهش ناآرامیها شاهد آن هستیم که برخی این عقیده را مطرح میکنند که مطالبهگران سیاسی قصد سوءاستفاده از این تجمعات اعتراضی را داشتهاند و اصل برگزاری آن را که اعتراض به سیاستهای اقتصادی دولت مستقر بوده به حاشیه رانده و از مسیر اصلی منحرف کرده اند. بر اساس چنین تحلیلی که بارها از طریقتریبونهای رسمی و صداوسیما به مخاطب عرضه شده است و بخشی از مسئولان کشور هم به آن دامن میزنند آنچه به عنوان حق هر شهروند است تنها برگزاری تجمعات اعتراضی علیه دولت بوده و برگزاری تجمع و مطرح کردن شعارهای اعتراضی در سایر مسائل حکم اغتشاش و مقابله با نظام سیاسی را دارد.
بیاییم همین تحلیل تک بُعدی را بپذیریم و تصور کنیم که اعتراضِ معترضانِ واقعی به دولت بوده است و دیگرانی که از سیاست سخن گفتهاند در پی به حاشیه کشاندن اعتراضات بوده اند. پرسشی که ناظر بر چنین دیدگاهی میتوان طرح کرد این است که دلواپسان سوءاستفاده از تجمعات اعتراضی چرا فضا را برای حضور معترضان سیاسی باز نمیکنند که دیگر آنان به دنبال سوءاستفاده از اعتراضات اقتصادی نباشند؟ بنابر اصول قانون اساسی برگزاری تجمعات اعتراضی به هیچ عنوان به اقتصادی و سیاسی تقسیمبندی نشده است و تنها «حمل سلاح» و «مبانی اسلام» را به عنوان دو خط قرمز برگزای راهپیمایی و تجمعات اعلام کرده است. این گروه از دلواپسان به طور طبیعی نباید معتقد باشند که مطالبات سیاسی مردم که کسر قابل توجهی از آن هم با اجرای بدون تنازل اصول قانون اساسی قابلیت محقق شدن را دارد «مبانی اسلام» را تحت الشعاع قرار میدهد، در نتیجه بهترین کار آن است که موانع موجود بر سر راه برگزاری چنین تجمعاتی را از سر راه بردارند.
با نگاهی به چهار دهه پیش و زمانی که نظام سیاسی برآمده از انقلاب مردم ایران نهالی نورس بود شاهد آن هستیم که علاوه بر برگزاری مناظرههای واقعی در «صداوسیمای جمهوری اسلامی»، حضور احزاب گوناگون سیاسی از اسلامی تا غیر اسلامی بخشی از سپهر سیاست در ایران بود و فضای سیاسی به معنای واقعی کلمه «آزادی» را لمس میکرد. حال چه شده است که امروز و با وجود آنکه مسئولان نظام بر این عقیدهاند که اکثریت قاطع مردم خواهان حفظ و تقویت نظام مستقر هستند از چند صدای مخالف این گونه برآشفته میشویم؟
به نظر میآید که راه را به اشتباه آمدهایم و از آنچه در ابتدای انقلاب به مردم وعده دادهایم فاصله گرفته ایم. مسیر درست، بازگشت به اصول قانون اساسی و پذیرش این نکته است که هیچ ساختار سیاسی در طول تاریخ با مسدود کردن فضای گفتگو و حذف مخالفان نتوانسته است خود را حفظ کند و اتفاقا حفظ و تقویت نظام در گرو پذیرش مخالف، رعایت حقوق شهروندی او و ایجاد فضایی مناسب برای مطرح شدن «اندیشههای دیگر» است.