رضا صادقیان
رفتارهای شخص رئیس دولت سابق و همراهان وی از ابتدای در دست گرفتن سکان هدایت شهرداری تهران در ابتدای دهه هشتاد تا به امروز، بیش از هر سیاستمدار دیگری با فراز و فرودهای خاصی همراه بوده است. اوجگیری و افولی که گاه به متر و معیارهای رفتار سیاسی در چارچوبهای تعریف شده و رسمی و تحلیلهای سیاسی همخوانی نداشته و ندارد. شخصیتی که روزگاری عامل وحدت جریان اصولگرا بود و موفق شد کاندیداتوری خویش را در سال ۱۳۸۴ به دیگر همسنگران بقبولاند و همه نگاهها را به سوی خویش بکشاند، با گذشت زمان و بروز رفتارهای دیگر به وضعیتی دیگر نایل آمده و دوستان دیروز و همنشینان روزهای قدرت این روزها به نقد کنشهای سیاسی و اجتماعی وی نشستهاند. هنوز چندان روشن نیست، براساس کدامین رویکرد و آموزههای سیاسی دیر زمانی چند وی را «معجزه هزاره سوم» نامیدند و حال با ادبیاتی متضاد وی را مورد خطاب قرار میدهند و کوشش مینمایند از وی دوری جویند و یا به گونهای رفتار نمایند که آن گذشته از روز نخست نبوده است.
میتوان درباره همین دوری و نزدیکی و حمایتهای جریان اصولگرا خطهای زیادی نوشت و درباره هر کدام از رفتارهای سیاسی در سالهای ۱۳۸۴ الی ۱۳۹۲ و سپری شدن دو دوره ریاست جمهوری احمدینژاد موارد زیادی را ذکر کرد؛ ولی چنین نوشتهای سرانجام راه به فهم آن کنشها و واکنشها در عرصه سیاست نمیگشاید و نقش موثر جریانهای سیاسی را نمیکاود. از طرفی میتوان به جای نوشتن چنین خط و ربطهایی به یک مورد کلانتر اشاره داشت، به عبارتی کلیت دفاع، حمایت سیاسی، نادیده گرفتن خطاهای گفتاری و رفتاری در حوزه سیاست و چشم بستن بر روی برخی از موضعگیریهای در سپهر عمومی را به فربه بودن «ابهام» در سیاست کشور و مورد خاص ریاست جمهوری وی مرتبط کرد.
متنهای نوشته شده و موضعگیریهای سیاسی که به صورت شفاف در دسترس همگان قرار دارد، بخشی از این ابهام را نشان میدهد. ابهامی که هنوز روشن نیست براساس کدامین رویکردها شخصیتی با همراهی طیفهای مختلف اصولگرایی بر جایگاه ریاست جمهوری تکیه میزند و به مدت ۸ سال از حمایتهای اشخاص و گروهها برخوردار میگردد ولی در بزنگاه مهم و شاید به دلیل تغییر روش سیاستورزی شخص رییس دولت با مخالفتهای همگانی-همطیفی روبرو میگردد. هنوز مشخص نیست چرا و براساس کدامین سیاست، دوستان دیروز به منتقدان و نفی کنندگان امروز پیوند خوردند. از طرفی دیگر برای مخاطبان روشن نمیباشد چرا آن همه حمایت آهسته به سوی انتقاد و نفی روشهای رییس دولت نهم و دهم کشیده شد. سخنهایی که امروز از زبان موافقان دیروز احمدینژاد میخوانیم، هنوز در هالهای از ابهام مطرح میشود و گویی مصلحتهایی در نظر گویندگان آنقدر مهم جلوهگر میگردد که خوانندگان و دنبال کنندگان رویدادهای سیاسی به جای رفتن به سوی شفافتر سخن گفت به طرف ابهامزایی در ابهامهای گذشته میروند. به عبارتی دیگر، ما هنوز با ابهام در ابهام سیاسی روبرو هستیم.
شاید، چنانچه و اگر بزرگان جریان اصولگرا و آنانی که همچنان دل در گرو منش اصولگرایی، گشایش و بازخوانی در رفتارهای پرهزینه سیاسی دارند با بیانی شفاف و به دور از هرگونه ابهام درباره دوره ریاستجمهوری وی و دلیل افزایش و افول میزان حمایتها در دورههای خاص سخن میگفتند و هر فردی به میزان توانایی خویش بخشی از رویکردهای وی را با زبانی بیابهام شفافسازی میکرد(در این مورد به گفتههای امیر محبیان و وزیر تعاون وی در دولت نهم نظر دارم)، بیشک گام مثبتی در عرصه سیاسی برداشته خواهد شد. امید آنکه به جای پیشه کردن رفتارهای مبتنی بر اتهامزنی و دوری جستن از اخلاق و عقلانیت، به سوی شفافیت گام برداریم.