رضا صادقیان
سخن گفتن با ادبیات حاشیهساز و تند در فضای عمومی از زبان رئيس دولت وقت، بیشک بهجای آنکه راه به سوی تفاهم و همکاری با سایر گروههای سیاسی و اجتماعی در جهت حل دشواريهای کشور گشاید، ادبیات منتقدان را درباره عملکرد دولت و سیاستگذاریها تندتر از گذشته میکند و مهمتر آنکه شخصیتها و طیفهای سیاسی که در پی سازش و هماهنگی بیشتری در حوزه قدرت هستند را با رویکردهایی روبهرو میسازد که نتیجهای به غیر از رادیکالتر شدن گفتارهای سیاسی و اجتماعی در سپهر عمومی نخواهد داشت.
میتوان حدس زد که همراهان دولت از نقدهای بیمحابای شخصیتهای اصولگرا و جریان سیاسی مخالف سیاستهای دولت رنجیده خاطر و گاه عصبانی هستند، آنگونه که هویدا است هنوز بخشهایی از دولت و بدنه مخالفان برنامههای حسن روحانی از فضای پرتنش و هیجانی انتخابات اردیبهشت ماه سال جاری بیرون نیامدهاند، با این وجود نمیتوان از تمام ظرفیتهای دولت در حوزههای مختلف و خصوصا اقتصادی و رونق بخشیدن به فضای کسب و کار و سیاستهایی که به صورت مستقیم توسط شهروندان لمس میگردد چشمپوشی کرد و صرفا با اتکا به منش چند روزنامه منتقد دولت و یا سایتهای خبری مخالف توافق هستهای، همه مخالفان و منتقدان را «بیعقل» خواند و در عمل به جای پیگیری کارهای بر زمین مانده دولت، جبههای جدید برای لفاظیهای غیر ضروری و زیانبار برای آینده کشور و تمامیت ارضی گشود.
مسئله مهمتر آنکه؛ تجربه اختلاف نظرهای سیاسی در میان جریان اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان حال حکایت از آن دارد که جریانهای سیاسی برای رسیدن به یک توافق و یا دست یافتن به برجام داخلی، در هر دورهای و با شکلگیری دولتها بار جدیدی از مشکلات و اختلافها را به مرزبندیهای گذشته اضافه میکنند، به عبارتی واضحتر مشکلی بر گرفتاریهای سابق و اسبق اضافه میشود. چنانچه فضای مطبوعات کشور را طی شکلگیری دولتهای مختلف در نظر داشته باشیم، گاه در میان جر و بحثهای سیاسی، به یکباره یکی از جریانهای سیاسی به حوادث سی سال قبل اشاره میکند و باب جدیدی از دیدگاههای به حاشیه رفته و بایگانی شده را برای مرتبهای دیگر به حوزه عمومی میآورد.
سخنان پرحاشیه و به اشتباه رییس دولت سابق خطاب به منتقدان سیاسی خویش و یا استفاده از عبارت نادرست «خس و خاشاک» در سخنرانی تجمع بعد از برگزار شدن انتخابات نه تنها زمینه واکنشهای عاطفی و خشمآلود را در عرصه اجتماعی فراهم آورد، بلکه بخشی از اختلاف نظرهای عمیقی که بعد از انتخابات سال ۸۸ در میان جریانهای سیاسی پررنگ شده بوده را تندتر از گذشته کرد. حال، استفاده از ادبیاتی مشابه همان سخنان در گفتههای رئیس دولت فعلی نه تنها مشکلی بر مشکلات کشور میافزاید، بلکه راه تعامل و میانهروی را نسبت به روزهای قبل باریک و چالشسازتر خواهد کرد و این مهم به نفع هیچکدام از جریانهای سیاسی نبوده و نیست.
ساختن و آبادانی کشور از راه دامن زدن به افکار سنجیده نشده و خارج از قاعدههای تعریف شده در دانش مدیریت نه تنها در کشور ما، که در هیچ سرزمین دستاوردی به غیر از رادیکالتر شدن فضای اجتماعی و سیاسی و اضافه کردن بار تحمیلی به هزینههای جاری مدیریت کشور ندارد، هزینهای که بخشی از آن و یا بخش عمده آن توسط شهروندان پرداخت شده و میشود. در سرزمینی که اهل قدرت با گفتاری تند و خشمگین خطاب به دیگری و منتقدان قدرت سخن گفته میشود، به جای آنکه بر سر موضوعی به تفاهم برسیم، منتقدان را به مخالفان قسمخورده تبدیل و راه هرگونه سازش و شنیدن سخن نقدگونه را برای مدت زمانی قابل توجه مسدود میکنیم. اگر انتقاد جریان اصلاحات به رئیس جمهور قبل به برنامههای غیرکارشناسی شده وی بود؛ بخش عمدهای از همان انتقادها به ادبیات نامناسب احمدینژاد بازمیگشت. گفتاری که گاه باعث رنجش جریانها و شخصیتهای تاثیرگذار بود، حال از رئیس دولت فعلی درخواست میکنیم به جای استفاده از کلمات نادرست به بهبود عملکرد دولت در قسمتهای مختلف بپردازند.