ناصر ایمانی*
چه اصلاح طلبان چه اصولگرایان هیچ کدام برنامهای برای اداره کشور ندارند زیرا برنامه داشتن نیاز به داشتن تشکیلات است و مادامی که نظام ما حزبی نباشد از برنامه خبری نیست. تاکنون انتخابات ما به این ترتیب بوده که یک جریان سیاسی متکثر نامزد یا نامزدهایی را برای تصدی ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر مورد حمایت قرار داده و از این طریق به جذب آرای مردم پرداخته اند. نامزدها هم با احساسی کردن فضای انتخابات یا صحبت های افراطی درصدد تصاحب صندلی های قدرت برآمده اند.
راه دوری نرویم، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم شاهد بودیم که هیچ کدام از نامزدها برنامه ای که از سوی احزاب به آنها داده شود نداشتند چرا که در حقیقت هیچ کدام پشتوانه تشکیلاتی حزبی نداشتند. بر همین اساس نامزدها از چند ماه مانده به روز انتخابات، از حامیان خود درخواست برنامه کرده اند. قطعا این شکل از برنامه نوشتن که سرهم بندی کردن بخشی از سند چشم انداز و برنامه هایی قبلی توسعه کشور و از این قبیل است یک معضل بزرگ است. هیچ کدام از روسای جمهور ما طی این سال ها از بدنه یک حزب مشخص بیرون نیامده اند و اتفاقا افتخار هم می کنند که بگویند ما به هیچ حزبی وابسته نیستیم که البته معنای واقعی این جمله این است که ما هیچ برنامه ای نداریم!
احزاب موجود اصلاح طلب و اصولگرای کنونی هیچ کدام حزب به معنای شناخته شده در عرف سیاست نیستند چرا که حزب تشکلی است که خود را در قدرت سهیم باشد. احزاب ایران تنها وقتی قدرتمند می شوند که با شناسنامه و برنامه اجرایی مشخص در انتخابات به جلب آرا بپردازند و وقتی هم در قدرت سهیم شدند از هویت حزبی خود طفره نروند. اینکه رییس یک حزب فقط در دفتر کارش بنشیند و در مناسبت ها بیانیه بدهد یا فقط در ایام انتخابات ابراز وجود کند نامش هر چه باشد حزب یا کار حزبی نیست.
* تحلیلگر مسائل سیاسی