داریوش احمدیان
چند سال پیش و همزمان با اعتراضات در برخی از کشورهای عربی که به «بهار عربی» مشهور شد کشور سوریه نیز شاهد چنین اعتراضاتی به رژیم بشار اسد بود. اسد و همپیمانانش بر خلاف سایر رژیمهای عربی که در آنها اعتراضات به تغییر حکومت منجر شد با برخوردهای سخت در ظاهر در برابر اعتراضات مردمی ایستاد و همین پاسخ منفی حکومت به اعتراض مسالمت آمیز مردم سوریه باعث به خشونت کشیده شدن این اعتراضات و درگيرهاي مسلجانه و در نهايت سر بر آوردن گروههاي مسلح مخالف و همچنين تقويت نفش گروه تروریستی داعش شد.
وجود داعش که در خیال ایجاد خلافتی در سوریه و سرزمینهای همسایه این کشور بود و اقدامات وحشیانه و تروریستی این گروه در کشور سوریه و عراق بهانهای شد تا کشورهای خارجی به بهانههای مختلف وارد خاک سوریه شده و هر یک با اعلام هدف مقابله باتروریسم در عمل بر آتش بحران بیفزایند. حالا و با گذشت چند سال از روزهای ابتدایی ظهور داعش در سرزمین شام در ظاهر دیگر این گروهتروریستی توان و امکانی مانند گذشته ندارد اما سوریه با مشکلی بس بزرگتر روبهرو شده است؛ جنگ قدرت ها. در روزهای اخیر جدال لفظی مقامات روسی و آمریکایی بالا گرفته است و هر دو طرف حداقل در سطح تبلیغات و رسانهها در وضعیت جنگی به سر میبرند.
روسها از این میگویند که هر موشک که به سمت سوریه پرتاب شود را هدف گرفته و محل پرتاب موشک را نیز از بین خواهند برد و رئیس جمهور ایالات متحده نیز در پاسخ به روسیه از موشکهای آماده آمریکا برای حمله میگوید. این وضعیت، فضایی را ایجاد کرده است که احتمال بروز یک جنگ بزرگ در منطقه را چند برابر بیشتر از گذشته نشان میدهد. روز گذشته دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز با حضور در جلسه هیئت دولت آخرین وضعیت سوریه را برای مسئولان دولتی تشریح کرد تا مشخص شود زنگ خطری که این بار برای کل منطقه به صدا در آمده است جدیتر از گذشته است.
اگر به چند روز عقبتر بازگردیم شاهد آن هستیم که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی با سفر به چند کشور اروپایی و آمریکا فضای لازم را برای همراهی جامعه جهانی با رژیم سعودی را فراهم آورده است و میتوان به جرات گفت که شاهد نشانه هایی هستیم که یک ائتلاف جدی جهانی برای تغییر در سوریه و بر ضد روسیه و ایران و تا حدودی ترکیه در حال شکل گیری است. این مهم از آن جهت حائز اهمیت است که مقامات ایرانی در سال هایی نه چندان دور و در پروندهای دیگر آسیبهای ایجاد ائتلاف جهانی علیه خود را تجربه کردهاند به طوری که تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای به دلیل همین اجماع جهانی از سوی کشورهای دوست و نزدیک به حاکمیت ایران نیز مو به مو به مرحله اجرا میرسید.
در فضای خطرناک امروز آنچه بیش از هر موضوعی حائز اهمیت است چگونگی تصمیم گیری در ایران است. واقعیت آن است که تا به امروز تعلّلهای صورت گرفته درباره موضوع مذاکرات منطقهای فضایی را ایجاد کرده است که ایران که خود قربانیتروریسم است در گوشه رینگ قرار گرفته و به جای آنکه از ظرفیتهای موجود برای حل و فصل بحرانهای منطقهای استفاده کند همراهی و دنباله روی از روسها را به نقش آفرینی فعالترجیح میدهد.
این الگوی تصمیم گیری در شرایط حاضر که احتمال برخورد نظامی دو کشور روسیه و آمریکا به بالاترین میزان خود رسیده است به هیچ عنوان با سه اصل اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (عزت، حکمت و مصلحت) همخوانی ندارد و به نظر میآید که ضروری است تغییراتی جدی در آن ایجاد شود. این مهم آن هنگام اهمیتی دو چندان مییابد که به خاطر بیاوریم تبدیل سوریه به صحنه نبرد نظامی ابرقدرتها میتواند تاثیرات منفی قابل توجهی بر زندگی مردم ایران نیز داشته باشد.