داریوش احمدیان
جمعهای که گذشت روزی بزرگ و فراموش نشدنی برای شبه جزیره کره بود. رهبران دو کره پس از سالها جدال و تنش که به بحران هستهای در این منطقه نیز منجر شد تصمیم گرفتند برای حل تنشهای خود راهی دیگر را برگزینند و میز مذاکره را به شعارهای تنش آفرین پشتتریبونهاترجیح دادند. رهبر کره شمالی در ادامه تغییرات سریع و جدی اش در حوزه سیاست خارجی پس از ملاقات با رئیس وقت سازمان سیا که در این روزها بر کرسی وزارت امور خارجه ایالات متحده تکیه زده است و همچنین پس از اعلام پایان آزمایشهای موشکی و هستهای این بار به سمت پایان تنشها با کشور همسایه رفته است تا در روزی تاریخی پایان یک تنش تاریخی را اعلام کند. پرسش اساسی این است که راز این تغییر سیاست چیست؟
آیا سیاست خارجی سابق مدنظر کیم جونگ اون و الگوی سیاست ورزی که در کره شمالی همواره اصل و مبنا قرار گرفته بوده است به خط پایان رسیده؟ برخی تحلیلگران از نقش پررنگ دونالدترامپ در این تغییرات سخن به میان میآورند. آنان معتقدند که رهبر کره شمالی با وجود تمام ماجراجویی هایش به خوبی به این نکته واقف بود که دورانترامپ بر خلاف دوران پیش از او امکان به وجود آمدن هر اتفاقی وجود دارد و رییس جمهور ایالات متحده خود و برنامههای کشورش در حوزه سیاست خارجی را چندان ذیل الگوهای پذیرفته شده جامعه جهانی تعریف نمیکند در نتیجه هنگامی که ترامپ از آمادگی برای حمله نظامی به کشوری صاحب بمب اتم همچون کره شمالی سخن میگوید با وجود همه عجیب بودنش امکان تحقق آن کم نیست.
برخی دیگر نیز معتقدند مردم کره شمالی نیز مانند مردم هر کشور دیگری میزان معینی از توان و ظرفیت برای تحمل وضعیتی که الگوی انزواگرایانه به وجود میآورد دارند و طبیعتا فشارهای داخلی در این کشور نیز ممکن است سبب تغییر ذهنیت کیم جونگ اون شود. دو شنیده دیگر نیز میتواند ما را به تحلیلی واقعیتر از راز تغییرات رهبر کره شمالی برسد. اولین آن خبری است که در روزهای اخیر در برخی رسانهها منتشر شده است که اون نسبت به تکرار سرنوشت قذافی و صدام برای خودش ابراز نگرانی کرده بود و دومین شنیده نقش پررنگ رییس سازمان جاسوسی کره جنوبی و همچنین مایک پمپئو وزیر امور خارجه فعلی آمریکا در این تغییرات است. به نظر میرسد که در کنار هم قرار دادن تمامی این موضوعات میتواند از علت تغییرات جدی و واقعی در سیاست خارجی کره شمالی پرده برداری کند.
شاید در پایان ذکر این نکته هم خالی از لطف نباشد که آنچه در رسانههای رسمی ایران نسبت به این رویداد مهم تاریخی در جریان است کاملا با آنچه در صحنه عمل میبینیم متفاوت است و ظاهرا اگر روزی کیم جونگ اون صراحتا هم از تسلیم و عقب نشینی سخن بگوید هم صداوسیما و رسانههای جناح تندرو گفته او را تکذیب خواهند کرد. دلواپسان ایرانی که تا همین چند روز پیش اون و شیوه عمل او در سیاست خارجی را تشویق و شایسته الگوگیری معرفی میکردند حالا هم با وجود تغییرات روشن در آن شیوه همچنان معتقدند که آنچه کیم جونگ اون را به این نقطه رسانده است بمب اتم و سیاست خارجی ماجراجویانه او بوده است و اعلام آمادگی رهبر جوان این کشور آسیایی شرقی برای تعطیلی کامل فعالیتهای موشکی و هستهای کشورش را نشانه برخوردی از موضع اقتدار با آمریکا عنوان میکنند!