رضا صادقیان
دیدار هفته گذشته رهبر کره شمالی با رئیسجمهور کرهجنوبی و وزیر امور خارجه آمریکا صرفا به یک دیدار و گفتگو ختم نمیشود، دامنه چنین دیداری به سیاست نیز محدود نخواهد ماند، بلکه حکایت یکی از همان رویدادهای تاریخی است که تا سالیان طولانی درباره آن خواهند نوشت و چنین دیدارهایی مقدمه فعالیتها و مسیرهای پیشرو است، خصوصا برای ساکنین کرهشمالی. دیداری که محدود به دست دادن رهبران سیاسی و عکسهای خبری باقی نمیماند و هر روز شاهد بازخوردهای جدیدی خواهیم بود، بازخوردهایی که در گام نخست با تصاویر آن روبهرو میشویم و سپس به تغییر سیاست خارجی و سپس سیاست داخلی در کرهشمالی منجر میشود.
هنوز از موضوعات گفتوگو شده خبری دقیق در دسترس نیست، به غیر از کارهای تشریفاتی که قبل از ورود رهبر کره شمالی به کره جنوبی و استقبال رئیس دولت آن کشور از ایشان انجام شد و یا کاشتن نهالی به پاس صلح و ارتباطات گستردهتر، متن دقیقی از سخنان تبادل شده میان رهبر کرهشمالی، رئیسجمهور کرهجنوبی و وزیر امور خارجه آمریکا منتشر نشده است اما نگاه کردن به تصویر شخصیتی که از ابتدای طفولیت با تفکر ضدیت با کشورهای خارجی امپریالیستها، سگهای وحشی غرب، عروسکهای آمریکایی، نوکران امپریالیسم و عبارتهای مشابه رشد یافته و حال دست در دست نمایندگان غرب (کره جنوبی) و نماینده رسمی امپریالیسم (وزیر خارجه آمریکا) مقابل دوربینهای خبری قرار میگیرد، بهاندازه کافی جالب توجه است.
کشوری که تلاش میکرد در جزییترین کنشهای مردم کشورش دخالت کند و آنان را به دلیل نگاه کردن فیلمهای خارجی و حتی سریالهای چینی و کرهای دادگاهی و محاکمه کند، در حال حاضر به افتخار متصل شدن خط تلفن سیاسی میان کره شمالی و کره جنوبی شادمان میشود! به یکباره از انبوهی ادبیات ضد امپریالیستی که طی سالها در هنگام خطاب کردن سایر مسئولان کشورهای دیگر استفاده میکردند، کوتاه آمدند و تنها به ذکر دیدار و گام برداشتن رهبر کره شمالی به آن سوی مرز سخن میگویند. در اینجا نسبتا ابهامی از رفتارهایی که میبایست در آینده نزدیک بروز دهند وجود ندارد، ولی مسئولان کره شمالیترجیح میدهند بیش از این سخن نگویند! در اینجا مسئله این دیدار و یا گفتگوهای مشابه نیست، بلکه زمینهسازی ذهنی و رفتاری برای شهروندان کره شمالی است، مردمی که براساس گزارشهای خبری و تصویری وضعیت مناسب جسمی ندارند، تجمع گاه و بیگاه مقابل فروشگاههای مواد غذایی و نحیف بودن آنان حکایت وضعیت روزمره آنان است (البته شلوغی مقابل فروشگاههای غذایی بارها از سوی وزیر امور خارجه این کشور تکذیب شده است!)، شهروندانی که ارتباطی با دنیای خارج ندارند، اینترنت در آن سرزمین معنی ندارد، گریه کردن کلاغها به مناسبت مرگ رهبر سابق کره شمالی را باور میکردند-میکنند، ناچار بودند مقابل مسئولان نظامی و اجرایی با تمام توان به تشویق شعارهای بیدستاورد در حوزه نظامی و سیاسی بپردازند و...
حال با تصاویری روبرو میَشوند که صدها کیلومتر از گفتهها و رفتارهای نه چندان گذشته مسئولان فاصله دارد. به عبارتی مردم کره شمالی در کمتر از یک ماه با یک پرتابشدگی ناخواسته در فضای ذهنی-ارتباطی روبرو شدند. از جایی، مکانی، سیاستی و وضعیتی نسبتا ثابت به نقطهای دیگر رفتهاند، شاید نقطه سابق، مکان زندگی و وضعیت روزمره برای آنان روشن میبود و تکلیف خود را در مقابل رفتار دولت و شخص رهبر کره شمالی با تمام سختیها درک میکردند و با صدها مشکل ناخواسته دست و پنجه نرم میکردند، ولی حال نمیدانند با کدامین متر و معیار رفتارهای دهههای گذشته را در کنار دیدارها و گفتگوهای اخیر رهبران با دشمنان قسم خورده قرار دهند!
جمع کردن آن رفتارها و گفتهها و هزینههایی که پرداخت شد در مقابل چنین دیدارهایی به یکباره رنگ میبازد و به نظر میرسد سختترین و دشوارترین کاری که مسئولان کره شمالی در پیش دارند، توجیه عملکرد خویش در سالهای گذشته است. عملکردی که دیر یا زود به وسیله رسانههایی که اجازه ورود به پشت دیوارهای کره شمالی را مییابند، کاویده میشود و برای هر کدامش سوالات بیشماری مقابل رهبران قرار داده میشود و همه این امور تصویر گذشته شهروندان نسبت به مسئولان خود را خدشهدار میکند و این همه برای مردمی که کوچکترین خبرها را بعد از عبور از صدها فیلتر شنیده و دیدهاند در کوتاه مدت به غیر از بحران نتیجهای در بر نخواهد داشت.