صادق صدرایی
بیانیه اخیر آیت الله سیستانی درباره انتخابات عراق بار دیگر نام مرجع تقلید نام آشنای جهان اسلام، آیت الله سیستانی را بر سر زبانها انداخته است و تحلیلهای مختلفی درباره این موضع گیری مطرح شده است. «آیت الله» در بیانیه اخیر خود با تاکید بر اینکه وارد اعلام حمایت از کاندیداها نخواهد شد از مردم عراق خواسته است تا خودشان افراد فاسد را برای مناصب تصمیم گیری انتخاب نکنند. بیانیه این رهبر دینی را میتوان از سه زاویه مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
1ـ آیت الله سیدعلی سیستانی همواره بر این نکته تاکید دارد که خود را مانند تمام این سالها از حضور در تصمیم گیریهای جناحی فراتر نشان داده و وارد بازیهای سیاسی و جناحی نشود. این مهم از آن جهت حائز اهمیت است که چنین رفتاری سبب آن میشود که جایگاه مرجعیت دینی حفظ شده و در موارد ضرورت مانند زمان اعلام جهاد علیه داعش نفوذ کلام لازم حفظ شده و همه اقشار، گروهها و مذاهب گوش به فرمان و حکم او باشند.
2ـ این رهبر دینی در بیانیه خود تاکید دارد که انتخاب حق مردم است و آنان هستند که باید از حضور افراد فاسد در مراکز قدرت جلوگیری به عمل آورند. بر این اساس در نگاه آیت الله سیستانی به نقش دین در سیاست هیچ فرد و مرکز تصمیم گیری حق ندارد پیش از انتخاب مردم با بهانههای واهی محدوده انتخاب مردم را کاهش داده و به نوعی در عمل حق انتخاب را از جامعه سلب کند.
3ـ و سومین نکته درباره این موضوع آن است که این مواجهه مرجعیت دینی با انتخابات و رقابتهای سیاسی سبب آن شده است که آیت الله سیستانی در عراق و به بیانی در جهان تشیع به نسبت سایر مراجع تقلید در جایگاهی والا قرار داشته باشد. جایگاهی که مورد احترام تمامی کنشگران سیاسی عراق است و به عنوان یکی از مواردی است که میتوان از آن با عنوان نقطه اتحاد یاد کرد.
هنگامی که الگوی رفتاری «آیت الله» را با آنچه در داخل کشورمان شاهدش هستیم مقایسه میکنیم به این نتیجه میرسیم که رویکردها فاصلهای نجومی از یکدیگر دارند. بخشی از مرجعیت و رهبران دینی در ایران به تدریج جایگاه خود را از آن جایگاه تاریخی «ملجاء و پناهگاه همه مردم» به همراهی با گروههای خاص سیاسی و اجتماعی تنزل دادهاند و دیگر نمیتوان گروه بزرگی از مراجع را مانند گذشته تاریخ مرجعیت دینی پناهگاه همه مردم نامید. از طرف دیگر ساختار سیاسی کشور نیز در هنگام انتخابات به جای آنکه انتخاب را بر عهده مردم قرار دهد با «نظارت استصوابی» بخش بزرگی از مدیران و سیاسیون را پیش از آغاز رقابت از گردونه انتخابات حذف میکند. واقعیت آن است که الگوی اجرا شده در سالهای اخیر حتی از این حد فراتر رفته است و شاهد آن هستیم که پس از انتخاب مردم نیز فرآیند حذف ادامه دارد. آنچه در چند سال اخیر بر مینو خالقی و سپنتا نیکنام گذشت دو نمونه از حذف پس از انتخاب مردم است.
به نظر میآید که لازم است بزرگان حوزه علمیه و تصمیم گیران ارشد نظام فضای لازم را جهت گفتگوهای ملی و فراگیر برای اصلاح رویههای نادرستی که سبب عقب ماندن ساختار سیاسی کشورمان حتی به نسبت کشور همسایه شده است فراهم آوَرَند.