رضا صادقیان
طی روزهای اخیر و با گران شدن انفجاری نرخ ارز، دولتمردان نه تنها درباره افول جایگاه ریال در مقابل ارزهای خارجی سخنی نگفتهاند، بلکه با سکوت خویش باعث شدهاند شهروندان نسبت به آینده زندگی روزمره خویش بیمناک باشند. شهروندانی که نه تنها طی ماههای گذشته با کاهش قدرت خرید خود روبرو شدهاند، بلکه تنها راه نجات سرمایه را تبدیل ریال به ارزهای خارجی میدانند. شکل گرفتن صفهای طولانی مقابل صرافیها که تجربه تلخ آن در سال 90 مقابل دیدگان شهروندان است، باعث شده برای مرتبهای دیگر و از روی ناچاری شاهد هجوم مردم عادی مقابل صرافیها و دلالهای ارز باشیم!
واقعیت فعلی و اتفاقی که در بازار ارز در حال رخ دادن است، نشان میدهد سیاستگذاری دولت فعلی، سابق و اسبق درباره ورود به بازار ارز و دخالت در بازار نه تنها با واکنش مثبت از سوی بازار و عموم مردم روبرو نبوده، بلکه هر بار و با اعلام سیاستی جدید از سوی دولت در حوزه ارز برای مدتی با انفعال بازار و سپس با کنشی روبرو میشویم که عملا سیاستهای دولت را به هیچ انکاشته است، دلار بیش از شش هزار تومان با سخنان و سیاستهای دولت طی هفتههای گذشته کاملا متضاد است.
شهروندان نیز به جای آنکه گوششان برای شنیدن سخنان دولتمردان گشوده باشد، به دلیل آنکه سخن اهل قدرت در روزهای اخیر راهی به آرامش و کاستن از دغدغههای آنان در زندگی آنان نگشوده، نگاهشان را به دنیای واقعی و افزایش نرخ ارز میدوزند و عملا به گفتارهای امیدوار کننده مسئولان توجهای ندارند. به عبارتی، بازخوردهای دلار 4200 تومان در حوزه ارز نه تنها با واکنشهای مثبت روبرو نشده، بلکه عملا راهی دیگر را میپیماید.
سکوت دولتمردان در این برحه از زمان در صورتی که برنامهای مشخص و مدون برای کنترل نرخ ارز در بازار داشته باشند، نه تنها سودی در بر نخواهد داشت، بلکه نمیتوان با همین حرف نزدنها و سکوت اختیار کردن امیدی به آرامش در بازار داشت. از سویی دیگر، سخن گفتن براساس برنامههایی که در دست نیست و ارایه تصویر خوشایند از آینده بازار ارز و خصوصا دلار زمینه شکلگیری ناامیدی و کاهش اعتماد میان شهروندان را دامن خواهد زد، اعتمادی که به سختیهای بسیار کسب میشود و به آسانی باور نکردنی از میان میرود. مردمی که به جای توجه به سخنان دولتمردان نگاهشان به سویی دیگر است و عملا از کنار هزاران سخن گفته شده به سادگی عبور خواهند کرد، با حرفهای خوشایند و افتتاح سامانه تبادلات ارزی اعتمادشان حاصل نخواهد شد. به عبارتی میتوان گفت، به جای گفتار درمانی و تکیه به سخنان آرامش بخش نیاز به ارایه برنامه و عمل کردن براساس همان برنامهها درباره ارز وجود دارد.
دولت فعلی و یا هر دولتی که قدرت اجرایی در حوزههای مختلف را در کنترل داشته باشد، میتواند در بازههای زمانی و یا در رویارویی با رقیبان سیاسی برای مدت سکوت اختیار کند و جواب هیاهوی مخالفان را ندهد، ولی در هنگامهای که شهروندان توانایی مالی خود را در مقابل بازار ارز ناچیز و گاه نابود شده تصور میکنند، سکوت اختیار کردن شخصیتهای اصلی هیات دولت نه تنها گرهای نمیگشاید، بلکه زمینه منفینگری، بازگشتن از رای خود به دولت، افول اعتماد و باور آنان به کارگزاران اصلی و سیاستگذاران دولت را از دست خواهند داد و این همه برای دولتی که مدعی کسب رای اکثریت شهروندان است، در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری خوشایند نیست.