رضا صادقیان
فضای فعالیت سیاسی و اجتماعی کشور به دلیل روشن نبودن مواضع اعلام شده از سوی کنشگران و عدم شفافیت در حوزه اطلاعرسانی، در هر دورهای با پدیده عجیب و غریب دوزیستان سیاسی روبرو بوده است. افرادی که با عوض شدن دولتها و یا کسب اکثر کرسیهای مجلس توسط یکی از دو جریان سیاسی کشور به سمت جریان سیاسی با صندلیهای پرشمارتر گرایش پیدا میکنند و با تغییر قدرت در ساختار اجرایی و قانونگذاری به سوی جریانی دیگر کشیده میشوند. به آسانی آب خوردن و هر زمان که اراده کرده، طیفهای سیاسی را دور میزنند!
نشانی دوزیستان سیاسی در اکثر دولتها نسبتا مشخص است، افرادی که خود را تکنوکرات مینامند و همیشه از دانش و تخصصی میگویند که دیگران فاقد آن هستند، شخصیتهایی که همیشه به عنوان طلبکار و مدعی از تمام دولتهای سابق سخن میگویند، چهرههایی که مدعی میشوند در زمان مدیریتشان قدرت لازم برای بهسامان کردن امور جاری نداشتهاند و از نادرست بودن سیاستها بارها اعلام خطر کردهاند و کسانی که خود را به عنوان مدیرانی توانمند که دیگران مقابل راه آنان سنگاندازی کردند و حال میتوانند بهتر از هر زمان به ارائه خدمات بپردازند! رد پای دوزیستان سیاسی را میتوان در هر نهاد و سازمانی یافت. به نظر میرسد آنچه زمینه شکلگیری و دوام دوزیستان سیاسی در کشور را فراهم میآورد، به شخصیت و چرخشهای غیرقابل باور آنان ارتباط چندانی ندارد، بلکه زمینههای دیگری عامل رشد و بقای آنان است.
یک: به دلیل عدم حضور احزاب با سابقه و تاثیرگذار در ساختار سیاسی کشور و همچنین آموزش ندیدن کنشگران اجتماعی که معمولا در درون یک حزب میبایست انجام شود، شاهد چرخش نیروهای سیاسی به سوی احزاب و جریانهای سیاسی دیگر هستیم. به عبارتی روشنتر؛ افرادی که اقدام به پیوستن به احزاب موجود میکنند، پس از پیوند خوردن به حزب بیش از آنکه دورههای آموزشی و فعالیت سیاسی و رعایت اخلاق سیاسی را بیاموزند و به کار گیرند، تا مدتهای زیادی به عنوان نیروی یدی مورد استفاده قرار میگیرند، چسباندن پوستر، ایستادن در خیابان، حضور در کمیته اجرایی برگزار کردن سخنرانی شخصیتهای سیاسی و. . . همین امر باعث میشود زمینه چرخشهای سودجویانه و دست یافتن به جایگاهی بهتر را در سر پرورش دهند و در لحظه مورد نظر به سمت دیگر کشیده شوند.
دو: نهاد دولت در ایران بسیار بزرگ است. غولوارگی دولت با تمام وحشت وترسی که در نگاه ناظران ایجاد میکند، از کشش و زیبایی خاصی هم برخوردار است. دولتی که میتواند همزمان به عنوان سیاستگذار، مجری سیاستهای اجرایی، کارگزار، متصدی و مرجع تصمیمگیری در حوزههای مختلف اقتصادی نقش بازی کند، همین دولت برای کنشگران اجتماعی همزمان نازیبا و زیبا جلوه میکند. پیوستن به چنین دولت بزرگ و تصمیمسازی برای هر فعال سیاسی از کشش خاصی برخوردار است، آنچه زیست دنبالهدار دوزیستان در نهادهای دولت را فراهم میکند، بزرگی دولت است. دولتی با نهادها و پستهای مدیریتی بسیار که پیوستن و حضور در آن آنقدر چشمنواز است که امکان چشم فروبستن و عدم حضور در آن برای بسیاری دشوار است. در کشورمان با کمتر شخصیت سیاسی روبهرو میشویم که مدت زمانی در ساختار دولت نبوده باشد، حتی آنان که امروز سخنگوی اقتصاد آزاد را عهدهدار شدند، روزگاری از کنار همین دولت کسب فیضها کردهاند!
سوم: عدم شفافیت و روشن نبودن مواضع سیاسی بخش دیگری از زمینه رشد دوزیستهای سیاسی را فراهم میآورد. در شرایطی که مدیران ارشد مقابل پرسشهای خبرنگاران قرار نمیگیرند و هر جایی اهالی رسانه حضور داشته باشند، آنان غیبت دارند، هیچگاه فضای شناخت واقعی مدیران ارشد، فعالان سیاسی و مدیران میانی فراهم نمیَشود. در واقع این افراد برای ماندگار شدن در پستهای مدیریتی و جابجا شدن در ساختار قدرت، نه تنها سخنی نمیگویند، بلکه تلاش میکنند همه چیز در هالهای از ابهام قرار بگیرد. به نظر میرسد تا زمانی که زمینههای زیست چندچهرهها و دوزیستان سیاسی در فرهنگ جامعهترمیم نگردد، در هر دولتی با صدها و بلکه هزاران دوزیست سیاسی روبهرو هستیم، مدیرانی که روزگاری اصلاحطلب، اصولگرا و بعدها مستقل شدند! کسانی که کلیت خویش در ماهها و سالهای گذشته را نفی میکنند تا همزمان از اهرمهای مدیریتی و تصمیمگیری کنار گذاشته نشوند و این همه تغییر و جابجایی در موضعگیری، نه تنها از نگاه شهروندان و عموم مردم (خصوصا کارکنان اداری) دور نمیماند، بلکه بیش از آنکه تصور میگردد به ذهنیت سایر کنشگران و شهروندان آسیبهای جدی وارد میسازد.