هوشنگ عطاپور
تلاش دولتمردان «تدبیر و امید» برای توافق برد- برد هستهای با قدرتهای جهانی، "دشمنان داخلی مصممی" داشته است که با توسل به منابع سیاسی، مالی، و رسانهای، از هیچ اقدامی برای برهم زدن سیاست "مدبرانه و امیدآفرین"ِ تضمین کننده منافع ملی، فروگذار نکردهاند و این دشمنی همچنان ادامه دارد. «برجام» یک توافقنامه چند جانبه و "عزم سیاسی" با هماهنگی کلان امنیتی برای تامین منافع ملی بوده است و از موافقت و مجوز عالیترین مقام رسمی نظام جمهوری اسلامی، برخوردار بوده است. برجام نه یک عهدنامه صرفاً سیاسی برای تامین منافع یک جناح و یا دولت خاص، بلکه تحقق یک «خواست ملی» و اجرای مقتدرانه رویکرد نرمش قهرمانانه مقام معظم رهبری در حوزهی دیپلماسی بود. اتفاقا در جریان انتخابات ریاست جمهوری و مناظرات نامزدها، برنامه تعامل سازنده با دنیا و تلاش برای رفع تحریمهای ظالمانه اقتصادی از موارد اقبال مردم به دکتر روحانی بود.
عمده گرفتاری مردم در دولتهای نهم و دهم، «یاس و ناامیدی» ناشی از سیاست خارجی ناکارآمد و انزواطلبانه، مذاکرات بی حاصل هستهای، صدور قطعنامههای پی در پی شورای امنیت و وارد آمدن فشار اقتصادی به مردم بود. انتخابات سال 1392 ریاست جمهوری را میتوان به نوعی «همه پرسی ملی» برای تعیین خطوط سیاست خارجی و تعیین تکلیف پرونده هستهای دانست. چون اصلیترین رقیب انتخاباتی ِدکتر روحانی، مذاکره کنندهی هستهای کشورمان بود که ماموریتش محدود شده بود به «بیانیه خانی» و حاصل مذاکراتش (اگر بتوان اسم مذاکره بر آن نهاد) ، صدور قطعنامههای پی در پی و اجماع جهانی برای تحریم ایران به رهبری آمریکا بود. با این اوصاف، اگر پیروزی روحانی را بر رقبای اصول گرا به نوعی، «رای مردم به تغییر رویکرد ناکارامد سیاست هستهای و دیپلماسی ملی» بدانیم، پر بیراه نگفته ایم!
برجام به عنوان یک توافقنامه مبتنی بر حمایت شورای امنیت، دیپلماسی پیروزمندانه ایران در تاریخ معاصر بوده است و کارشکنی برای از بین بردن آن از سوی آمریکا که سیاست «یک جانبه گرایی» را تعقیب میکند، ضمن قابل درک بودن برای ما، هزینههای زیادی را در افکار عمومی بین المللی به کاخ سفید تحمیل خواهد کرد؛ اما همراهی و همنوایی برخی افراد و جریانهای سیاسی در ضربه زدن به منافع ملی با شعار انقلابی گری و آمریکا ستیزی و افتادن در دام سیاستهایترامپ، بسیار عجیب است! زیرا برای مبارزه با سیاستهای مداخله جویانه آمریکا در منطقه ما الزاما باید قدرت اقتصادی خود را تقویت بکیم، در حالی که دشمن، اتفاقاً، توان اقتصادی ما را هدف گرفته است و "یکی از راههای حفظ قدرت اقتصادی و در عین حال کم هزینهتر"، استفاده از ابزار دیپلماسی برای تامین اهداف پیش بینی شده برای برجام است.
ترامپ از برجام خارج شده و اقدامات یکجانبهای را علیه ایران شروع کرده است که هدف غایت اقدام خصمانه وی، ضربه به اقتصاد ایران است. اقتصادی که در سایه تحریمهای اقتصادی، رشد منفی 8 درصدی را تجربه میکرد! بی پرده باید گفت که اگر برجامی نباشد و تحریمها، با آن شدّت و حدّت برگردند؛ با توجه به کیفیت شاخصهای اجتماعی – اقتصادی که همه از آنها اطلاع دارند، شرایط به نسبت سختتری در مقایسه با گذشته، تجربه خواهیم کرد. در حال حاضر علاوه بر مشکلات اقتصادی، با «فرار سرمایههای پولی و مالی» هم روبه رو هستیم. از طرفی، با سیاستهای نادرست اقتصادی و کاهش سهم دولت و بخش خصوصی از اقتصاد ایران و فربه شدن نهادهای خاص غیر اقتصادی، عملا کنترل فرمان اقتصاد از دست سیاستگذاران رسمی و مسوول خارج شده است و در صورت لغو برجام، عملا اقتصاد کشور به بیراهه خواهد رفت.
عملکرد و نتایج «دور زدن تحریم ها» هم که به تولید کاسبان تحریم، اسکلههای غیر مجاز، گم شدن دکلها، مفسدین اقتصادی اسطورهای و. . . در کشور منجر شد. حال، دولت و وزرای آن، باید نقش فعالی در توجیه و اقناع افکار عمومی ایفا بکنند. متاسفانه، "صدای دشمنان ِبهبود معیشت و رفاه مردم، با توجه به داشتن امکانات رسانهای و قدرت مادی بسیار بلندتر از حامیان امنیت و آرامش شهروندان است". شهروندان باید در جریان دستاوردهای برجام قرار بگیرند و آثار و نتایج شوم اقتصادی خروج یک جانبه از آن را هم بیان بکنند. سربازان دیپلماسی و سیاست خارجی، امروز نیاز جدی به «پشتیبانی ملی» برای مقابله با سیاستهای زیاده خواهانه و یک جانبه گرایانه امریکا، دشمنان داخلی منافع ملی و مذاکره مصمم و قاطع با اروپا دارد.
دولت تدبیر و امید باید به افکار عمومی و شهروندان مراجعه بکند. روحانی به عنوان منتخب اکثریت مردم و وزراء، باید مدافع منافع ملی باشند. «شهروندان حق» و «دولت تکلیف» قانونی دارد که زیر بار فشار «افراد غیرمسوول» و «نهادهای غیرمرتبط» که درک درستی از منافع ملی، مشکلات و معضلات معیشتی شهروندان ندارند، ایستادگی بکند. بدون ارتباط اقتصادی با جهان و بازگشت تحریمها و خروج ایران از برجام، معیشت بیش از بیست میلیون خانوار ایرانی را با مشکل جدی مواجه خواهد ساخت. همین الان تورم در کشور دو رقمی شده است و هر میزان شاخصهای اقتصادی افت پیدا بکند، با توجه به ظرفیت محدود اقتصاد ملی، در کوتاه مدت توان و کشش تحمل تورم بالا برای اقشار آسیب پذیر و حتی قشر متوسط وجود ندارد.
بی ثباتی اقتصادی، به آسیب اقتصادی، فرار سرمایههای داخلی به سوی کشورهای باثبات اقتصادی همسایه همچونترکیه، گرجستان و آذربایجان تبدیل شده است. البته طرح این مباحث، بدین معنا نیست که در برابر مخالفین منطقهای وترامپ تسلیم شد و عقب نشینی کرد. بلکه شهروندان و افکار عمومی، اگر به خوبی آگاه شوند و یکپارچه پشت دولت و نظام خود باشند و افکار عمومی دنیا و کشورهای اروپایی، به جای شنیدن صداهای ناهماهنگ از داخل، فقط یک صدا و آن هم تامین منافع ملی را بشنوند؛ در آن صورت مجبور به تامین منافع ملت ایران خواهند شد.