به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۴ ساعت ۱۱:۴۱
کد مطلب : ۱۵۰۸۳۵

خواسته‌های پشت تریبون

خواسته‌های پشت تریبون
داریوش احمدیان
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده در نطقی با اشاره به راهبرد جدید دولت آمریکا در قبال ایران از دوازده شرط برای توافق جدید با جمهوری اسلامی خبر داده است. شروطی که از صدر تا ذیل آن جز خطوط قرمز نظام سیاسی مستقر در ایران محسوب می‌شود و نزدیک شدن به آن ناممکن است.

همانطور که می‌شد حدس زد مقامات سیاسی و نظامی ایران نیز پس از این اظهارات واکنشی منفی نشان داده و نسبت به شرط‌گذاری یک مقام آمریکایی برای ایران اعتراض خود را اعلام کردند؛ از رییس‌جمهور تا وزیر خارجه، از نمایندگان مجلس تا رسانه رسمی نظام. اما جدا از این واکنش‌ها پرسشی که می‌توان مطرح کرد این است که آیا اساساً آنچه پمپئو می‌گوید لزوماً به معنای به بن‌بست رسیدن امکان هر تغییر در شرایط امروز رابطه ایران و آمریکا است؟!

بیاییم با یک مثال این بحث را ادامه دهیم؛ در هنگام مذاکرات هسته‌ای شاهد آن بودیم که تیم سیاست خارجی دولت اوباما شروطی مانند تخریب کامل سایت هسته‌ای فردو، تغییر ماهیت راکتور آب سنگین اراک، عدم غنی‌سازی اورانیوم در داخل خاک ایران و... را به عنوان شروط دست یافتن به توافق با کشورمان اعلام کرده بود. اما دو سال بعد و هنگام اعلام توافق هسته‌ای شاهد بودیم که هیچکدام از این شروط در برجام نیامده است. در نقطه مقابل نیز مقامات ایرانی برخی مسائل را به عنوان خطوط قرمز خود در ابتدای مذاکرات هسته‌ای اعلام کردند که در برجام شاهد عقب‌نشینی از آن بودیم. از جهان سیاست که دور شویم در یک معامله ساده نیز همواره دو طرف معامله در ابتدای مذاکره با حداکثر خواسته‌های خود به میدان آمده و اندک اندک به توافقی مرضی الطرفین رضایت می‌دهند.

از همین رو تاکید بیشتر از حد طبیعی بر شرط‌های مایک پمپئو و به طور کلی آنچه سیاست‌مداران از پشت تریبون‌ها می‌گویند چندان راهگشا نیست و حتی می‌تواند سبب خطای محاسباتی شود. واقعیت آن است که دونالد ترامپ و مسئولان سیاست خارجی دولت او همان‌هایی هستند که توانستند رهبر سرسخت کره شمالی را نیز به پای میز مذاکره بکشانند، در نتیجه این تصور که تنها حالت دست یافتن به توافق و حضور در مذاکره زمانی است که دولتی مانند دولت باراک اوباما در رأس قدرت ایالات متحده باشد تصور خامی است که با واقعیات فاصله دارد. سخنان وزیر امور خارجه آمریکا همان بیان خواسته‌های حداکثری در زمان دوری از میز مذاکرات است؛ همان بیان آرزوهای طرف آمریکایی. اما آیا لزوماً در یک حالت فرضی که طرف‌های ایرانی و آمریکایی پشت میز مذاکره بنشینند هم چنین خواسته‌هایی مطرح خواهد شد؟!

تجربه برجام و سایر مسائل که در تاریخ سیاست خارجی کشورها وجود دارد نشان می‌دهد که پاسخ منفی است و هنگام مبارزه دیپلمات‌ها بر روی میز مذاکره آرزوهای متوهمانه جای خود را به واقعیت‌های روی زمین می‌دهد. مطلب آخر آنکه فرار و دوری گزیدن از میز مذاکره در شرایط فعلی تنها و تنها سبب وضعیتی می‌شود که مقامات دو کشور از پشت تریبون‌ها با صدایی بلند علیه یکدیگر سخن گفته و فرصت‌های پیش رو برای حل‌وفصل تنش‌ها (که البته کاری سخت و زمان‌بر خواهد بود) مانند چهل سال گذشته از بین برود.