هوشنگ عطاپور
برجام در نزد دولتمردان ایران، همچنان بلاتکلیف است، ولی آثار خروج آمریکا از برجام، تکلیفش را با معیشت مردم ایران مشخص کرده است. نیازی به آمارهای منتشره از سوی مرکز آمار ایران در مورد نرخ واقعی تورم نیست. زیرا مردم با پوست و اسنخوان خود، تورم فزاینده را زیر دید مستقیم نهادهای نظارتی، لمس میکنند. سرگردانی اقتصادی، بازارهای کشور را فلج کرده است و قطار اقتصاد از ریل خود خارج شده است. دیگر مثل گذشته نمیتوان برنامه اقتصادی خانوار و خانواده را نوشت و اجرا کرد؛ چه برسد به این که شرکتها و بنگاههای بزرگ بتوانند برنامه و بودجهی مالی و اقتصادی خود را بنویسند و از تحقق درآمدها و منابع و نرخ هزینه و مصارف خود مطمئن شوند. دولت و تیم اقتصادی آن روزه سکوت گرفتهاند و به راحتی میتوان انفعال و تسلیم را در پیشانی آنها خواند. شهروندان به نوعی اعتماد خود را به وعدههای رئیسجمهور و تیم اقتصادی و سخنگوی مشهور آن از دست داده اند. چون بسیاری از قول و وعدهها برای کنترل ارزش ریال و تورم و ثبات قیمت ارز، باد هوا بود و مردم هم آن قدر شعور و درک اقتصادی دارند که بتوانند راست را از ناراست تمیز دهند. اقداماتترامپ در جنگ اقتصادی علیه ایران، معیشت، رفاه، جسم و روان مردم را نشانه گرفته است.
در گذشته نیز هدف از تشدید تحریمها، به اعتراض واداشتن مردم علیه نظام حاکم بود؛ ولی با هوشیاری مردم و انتخاب رئیس جمهور معتدل در ایران، بهانه از دولت دموکرات آمریکا گرفته شد و برجام منعقد شد. اما اکنون در آمریکا جمهوریخواه تندروی سرکار آمده است که پیگیر سیاستهای گذشته علیه ایران است و در داخل هم جناح تندرو مخالف دولت، با هدف بر زمین زدن دولت، پشت برجام را میخواهند بر زمین بزنند و تا حدودی هم به هدف خود نزدیک شده اند. در واقعترامپ تنها نیست و در کنار اسرائیل، حامیانی هم در داخل دارد. علیرغم پیشرفتهای علمی در ایران، هنوز بخش عمدهای از جامعه ایران در گسلهای اجتماعی زندگی میکنند. معیشت بخش عمدهای از جمعیت کشور به یارانههای نقدی وابسته است. یارانههايي که با کاهش ارزش ریال، بیارزشتر شده است.
اگر مجموع جمعیت تحت پوشش کمیته امداد، بهزیستی، جمعیت کیفری زندان ها، معتادین، حاشیهنشینها، مستمری بگیران تامین اجتماعی، صندوقهای بازنشستگی، جمعیت روستائیان و مرزنشینان را با هم جمع کنیم بیش از نصف جمعیت این مملکت زیر خط فقر زندگی میکنند که با افزایش هر واحد تورم، آنها هم به نسبت فقیرتر میشوند. اکنون تورم، بیاطمینانی نسبت به فعالیتهای اقتصادی، نگرانی از آینده اقتصادی کشور، هم زندگی کارگران و هم صاحبان بنگاههای خرد و بزرگ اقتصادی را تهدید میکند. اگر با همین سرعت بنگاههای تولیدی و اقتصادی تعطیل شوند، بزرگترین صندوق بیمهای کشور – تامین اجتماعی – ورشکسته خواهد شد. واقعیت آن است که اگر همین شرایط اقتصادی که از اسفندماه سال گذشته شروع شده است و در کنار بيعملی دولت و نهادهای پشتیبان آن، ادامه پیدا کند، شرایط اجتماعی بدتر از آنچه فکر میکنیم خواهد شد. مساله ما تا حدودی پیچیده است و قابل قیاس با شرایط دیگر ممالک نیست. به حق، هم میخواهیم مستقل و آزاده باشیم، هم از پیشرفت و توسعه اقتصادی و رفاه در مقایسه با سایر کشورها عقب نمانیم. هم میخواهیم برای استقلال خود بجنگیم و هم برای معاش زن و بچه هایمان....! حال چگونه جمع این اضداد ممکن است؟ چه کسی مسئولیت دارد هم رفاه ما، امنیت و هم استقلال مان را حفظ بکند؟
واقعیت آن است که هم اکنون و شاید بعد از یک و یا دو ماه دیگر، مردم اهمیت برجام را در زندگی خود بیشتر درک بکنند و متوجه مکر مخالفین داخلی بشوند که با هدف افزایش مطالبات مردم از برجام و دولت، تلاش میکردند از ارزش برجام در نزد افکار عمومی بکاهند. مردم اکنون هم متوجه شدهاند که ثبات قیمت نان، هندوانه و ریال، حاصل ثبات اقتصادی ناشی تعامل با دنیا در سایه برجام بود و نباید این دستاورد ملی را از دست داد. مردم میدانند و در آینده بیشتر متوجه خواهند شد که ایران اگر از لحاظ اقتصادی قدرتمند باشد، بیشتر میتواند از منافع مردم خود در برابر استکبار دفاع بکند. مردم هر روز با قیمت دلار و ارزش تخم مرغ فعالیت خود را آغاز میکنند و جامعهای که ثبات اقنصادی دارد یعنی سرزمینی است برای شکوفایی استعدادهای انسانی. موضوع مشخص است، این جا دولت مستقر که به نظر میرسد روحیه خود را باخته است، باید بهترمیم کابینه دست بزند و با افراد جوانتر و قویتری برای جنگ اقتصادی و سیاسی با آمریکا وارد کارزار شود. با این وزیران خسته نمیتوان برجام را نجات داد و به جنگ اقتصادی با آمریکا برخاست. اسرائیل، تور اروپایی راه انداخته تا حرف خود را علیه برجام به کرسی بنشاند، دیپلماتهای ما هم دارند توئیت بازی میکنند. مردم توان و تحمل سختیها را دارند، به شرطی که ببینند دولت مردان هم دارند کار خود را شبانه روزی انجام میدهند، والا همه بار مقاومت را مردم تحمل بکنند و آنها در رفاه وآرامش منتظر باشند تا در آینده چه پیش آید؛ از جوانمردی نیست. پس باید دولت از انفعال خارج شود.