صادق صدرایی
در روزهای اخیر موضوع کمکهای کمیته امداد به مردم فلسطین و دیگر کشورهای خارجی جنجال بسیاری را به پا کرد. در این میان رییس کمیته امداد این اتفاق را شیطنت دشمنان نامید و برخی نیز در سوی دیگر کمپینی را برای تحریم کمک به کمیته امداد توسط مردم طراحی کردند. از آن جا که همه موضوعات در ایران رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد این مسئله هم تاحدودی سیاسی شد و بیشتر از آنکه شاهد بررسی تخصصی این موضوع باشیم شاهد شکل گیری کشمکشهای سیاسی بودیم که در نهایت با به میان کشیدن پای «دشمن» در ظاهر قضیه پایان گرفت.
اما اگر با چشمها و گوشهای باز به میان مردم برویم شاهد آن هستیم که بی اعتمادی به نهادهایی که وظیفه کمک رسانی به اقشار ضعیف جامعه را دارند از دیرباز در سطح جامعه وجود داشته است. چه خبر مربوط به کمک کمیته امداد به مردم غزه درست باشد چه نه، از این واقعیت گریزی نیست که بخشی از جامعه اعتماد خود به این نهادها و مراکز را از دست داده است. حال برای این اعتماد از دست رفته که در طول سالیان اتفاق افتاده است باید چه کرد؟
آنچه از بعد از حضور پرویز فتاح در کمیته امداد در حوزه تبلیغات و رسانهای شاهدش بودیم راه و روشی شبیه به دولت احمدی نژاد بوده است. او با پررنگ کردن تبلیغات کمیته امداد در رسانههای رسمی همچون صداوسیما در تلاش است دوباره نام این نهاد را بر سر زبانها بیندازد تا از این طریق فاصله میان جامعه و کمیته امداد کاهش یابد. حضور هر ساله او در برنامه پر بیننده ماه عسل، تیزرهای تبلیغاتی که در برخی موارد جذاب هم ساخته شدهاند و مصاحبههای پر تعداد فتاح از جمله این اقدامات است. (از این نکته بگذریم که برخی معتقدند این اقدامات فتاح بیشتر رنگ و بوی سیاسی و انتخاباتی دارد)
از سوی دیگر رئیس کمیته امداد در مدت نه چندان زیادی که در این سِمَت قرار داد با فروش برخی ساختمانهای گران قیمت این نهاد شکل دیگری از تبلیغات را که به گمان او میتواند اعتمادساز باشد به مرحله عمل رسانده است. با وجود همه این کارها اما هنوز آن شکاف میان بخش هایی از جامعه و کمیته امداد و دیگر مراکز مشابه وجود دارد. به نظر میرسد که مشکل را باید در جای دیگری جستجو کنیم. آنچه اعتماد را دوباره بازمی گرداند شفافیت و نظارت است. دو اصلی که معمولا در نهادهایی همچون کمیته امداد مورد توجه قرار نمیگیرد.
بخشی از این بی توجهی به اشکال ساختاری این نهادها باز میگردد که اصولا به دلیل ساختاری که در قانون برایشان در نظر گرفته شده است نظارت ناپذیر هستند و حتی مجلس نیز به سختی و با گذر از مراحل بسیاری میتواند مجوز لازم برای نظارت بر عملکرد نهادهایی مانند کمیته امداد را دریافت کنند. از سوی دیگر موضوع شفافیت مالی نیز چندان در ساختارهای بودجهای در ایران مورد توجه قرار نگرفته است و کمیته امداد نیز از همین الگوی نادرست مستثناء نیست. پیشنهاد مشخصی که میتوان در این موضوع ارائه کرد که قطعا نسبت به تبلیغات و بازیهای رسانهای فضای اعتمادسازی را بیشتر و بهتر گسترش خواهد داد،این است که مسئولان و تصمیم گیران نظام دو موضوع شفافیت و نظارت در قبال این نهاد را جدی بگیرند و با تغییر برخی ساختارها نظارت بر کمیته امداد را سهل و شفافیت بودجه این نهاد را الزامی کنند.
بعد در مورد کمک هایی که به جاهای دیگه میکنن کمیته فقط از محل پولهایی که خود مردم میدن خرج میکنه، یعنی خود مردم هم اگه بخوان کاری کنن باز باید از شما اجازه بگیرن تا سیاسی نشه (360008)