رضا صادقیان
خوزستان، استانی که بخش زیادی از بودجه جاری کشور را تامین میکند، سرزمینی که زرخیز بودنش برای ساکنان آن و مهاجرانی که در جهت تامین نیازهای خانواده و کار به آنجا رفتهاند، جایی که آغوش بازش را سالهای متمادی برای سایر شهروندان کشور گشوده و استانی که در طول مدت جنگ تحمیلی هزاران هزار رشادت و فداکاری را در کارنامه مردمان مقام و استوارش ثبت کرده است، احوالات ناخوشی دارد.
آبادان به عنوان نخستین شهر مدرن ایران، کارش به جایی رسیده که مردمان سرزمینی که اولینها را در شهرشان تجربه کرده بودند (نخستین سینمای کشور، آب لولهکشی، آب تصفیه، چراغ راهنمایی و رانندگی، فروشگاه زنجیرهای مواد غذایی، پمپ بنزین، آسفالت خیابانها، ایجاد زیر ساختهای حمل و نقل عمومی، تلفن و. . .) ، حال فریاد بیهوایی، بیآبی، آلودگی شدید آب و مشکلات دیگر شهروندان این شهر به آسمان رسیده است، فریادی که میتوانست به صدها امید در زندگی روزمره شهروندان تبدل شود. طالع نحسی در کار نیست، سوء مدیریتی که از سال 1379 در حوزه رودخانه کارون و اروند رود به نام توسعه اراضی نیشکر اتفاق افتاد و پسماندهای زمینهای کشت شده را به اسم شستشو و باروری بیشتر زمین روانه رودخانه کارون کردند و بعدها نیز راه حلی برای آن اندیشه نشد، حال به آن گرفتاری بلایی دیگر نیز وارد آمده است.
خرمشهر، شهری که نماد ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان بعثی و صدامیان ویرانگر بود، وضعیتش پس از جنگ تحمیلی نه تنها با امیدواری همراه نبود بلکه هنوز جای جای این شهرترکشهای جنگ را به تن خود دارد. بیآبی و آلودگی بیش از استاندارد آب در این شهر فغان مردم خرمشهر را جگرسوز کرده است، حتی احساس زندگی در چنین وضعیتی ناخوشایند است، چه برسد به تجربه دردناک آن. گویی کسی به فریاد ساکنان خونینشهر نرسیده که حال با بشکهها و بطریهای آب به دست در نماز جمعه شهر و به رسم خودشان اعتراض میکنند. دیدن آب گلآلود در لولههای آب شرب برای شهری که یکی از بزرگترین بندرگاههای کشور را در اختیار دارد، جای هزار افسوس باقی میگذارد.
جفا در حق مردم خوزستان با هر اسم و نشانی و حتی به اسم کمبود بودجه و نبود منابع مالی کافی برای سرزمینی که بار تامین بودجه کل کشور را به دوش میکشد، ناخوشایند است. یک روز گرد و غبار جانسوز و روزی دیگر قطع شدن برق در اوج گرما و. . . حال به این مصائب کمآبی-بیآبی نیز افزوده شده است. نه تنها گرفتاریهای قبلی بر جای خود باقی ماندند، بلکه گره کور دیگری نیز به مشکلات گذشته زده شده است. جای تاسف دارد که مردمان خوزستان زیر پایشان ثروت کلان نفت و گاز خوابیده باشد و خودشان بشکه به دست به دنبال آب آشامیدنی بدوند. امید آنکه دولت فعلی به جای دقت و انگشت نهادن برروی صبر و متانت مردمان خوزستان با چهرهای گشاده و دستانی سخاوتمند به نیازهای این بخش از خاک کشور پاسخ مثبت دهد و احوالات شهروندان را بیش از این مکدر نسازد. چنین باد. پینوشت: یادمان باشد همین مردم خوزستان در ورزشگاه تختی اهواز با صدای بلند و در حمایت از آقای روحانی و در گرمای قابل توجه ادریبهشت ماه گفته بودند: ما که هوا نداریم، ولی هوات رو داریم.