محمد توکلی
بحران آب؛ موضوعی که سالهاست در حوزههای کارشناسی از آن سخن به میان آمده است و یکی دو سالی است که به دغدغهای جدی در متن جامعه نیز تبدیل شده است. برخی از «جنگ آب» میگویند و برخی راهحل «نکاشت» و توقف کشاورزی بدون برنامه و لجام گسیخته را راهحل مواجهه با این بحران جدی میدانند، گروهی از نقش بیگانگان در خشکسالی ایران سخن به میان میآورند و جماعتی دیگر از نقش مدیرانی که احداث سد را افتخار خود میدانند و. . . هر یک از این دلایل میتواند در جای خود مورد بحث، بررسی و راستیآزمایی قرار بگیرد و میزان واقعی و صحیح بودن یا نبودن آن مشخص گردد اما پیشنیاز چنین بحث و بررسیهایی پذیرش برپا شدن میز گفتگوی ملی است.
در این سالها شاهد آن بودیم که هرگاه سخن از گفتگوی ملی شده است نگاهها به حوزه سیاست خیره مانده و چهرههای سیاسی در ذهنها تداعی شده است؛ این اما در حالی است که موضوع گفتگوی ملی نباید تنها به سیاست به معنای رایج و جناحی آن تقلیل یابد. موضوع گفتگوی ملی بیش و پیش از موضوعات حوزه سیاست و گفتگو میان جناحهای سیاسی میباید. با دغدغههای جامعه ایرانی مرتبط باشد و آب یکی از مهمترین این دغدغههاست.
هنگامی که از گفتگوی ملی سخن میگوییم در حال صحبت از وضعیتی هستیم که در آن «ایران» و منافع ملی حرف اول را میزند و نمیتوان و نباید طرفی را از حضور در کنار میز گفتگوی ملی حذف کرد. الزامات گفتگوی ملی در حوزه آب آن است که نگاه کارشناسی جایگزین نگاه جناحی شود، رویکرد امنیتی به فعالان و کارشناسان حوزه آب جای خود را به ایجاد امنیت برای اظهارنظر و ارائه راهکار دهد و نگاه ملی جایگزین رقابت جناحی شود. گفتگوی ملی در حوزه سیاست، اقتصاد، محیطزیست و ... زمانی محقق میشود که وجود بحران را بپذیریم و از آن مهمتر اینکه مدیران سیاستزده قبول کنند که بدون بدنه کارشناسی و متخصصان ناتوان هستند.
پس از پذیرش وجود بحران و قبول این نکته که راه عبور از بحرانها پذیرش دیدگاه متخصصان است میتوان امید داشت که گفتگوی ملی رخ خواهد داد. واقعیت آن است که زمانی میتوانیم امیدوار به حلوفصل بحرانها باشیم که دست تصمیمگیران به واقع به سوی اهل فن دراز شود و این کمکخواهی نه نمایشی بلکه واقعی و با پذیرش الزامات آن باشد. نمیتوان از یکسو بهترین کارشناسان و متخصصان این مملکت در حوزه آب و محیطزیست را از کشور فراری داد و از طرف دیگر از تلاش برای حل بحران آب سخن به میان آورد. نمیتوان خود را دلواپس وضعیت خشکسالی و کمآبی گسترده در سرزمین ایران نشان داد اما از یاد برد که با محصورسازی کشور و عدم توجه به تجارب جهانی نمیتوان راه صحیح مواجهه با این بحران را پیمود. کوتاه سخن آنکه تنها راه عبور از مشکلات گفتگوی ملی است، گفتگویی که در آن «همه» حضور داشته باشند و دیدگاههای کارشناسی متخصصان و اهل فن به کرسی بنشیند نه خیالبافی سیاستمداران و جناحهای ناکام سیاسی.