حمزه فیضیپور
«تمدن از زمانی آغاز شد که انسانها به جای پرتاب سنگ به یکدیگر، حرف زدن با همدیگر را آموختند»
مقاله دکتر رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصهان (برای مدتی سکوت کنم و دیگران هم. . . . .) که مانند دیگر نوشته هایش به دنبال رسالت اصلاح گری در صدد کمک به تلطیف فضای ذهنی جامعه هست تا با برخورداری از یک فرصت نبود نقد و نظر اذهان افراد کلیدی در جامعه در یک شرایط کاملا آرام تصمیمسازی نمایند تا که شاید با آرامش خاطر گره از مشکلات کشور بگشایند و با تدبیری امید آفرینی کنند یک دلسوزی است ناشی از مسایل زیر که البته به جد قابل نقد هست:
الف) جامعه سیاسی ما بدبین هست و هر نقدی را بدبینانه تحلیل مینماید و انتقادات یعنی تخریب ما.
ب) آنچه که دردمندان دانشگاهی ما خیر خواهانه در شبکههای اجتماعی نوشته هایی را در جهت اصلاح امور نشر میدهند اما از ناحیه دست اندکاران امور با بی مهری ، بی تفاوتی ، بدبینانه و بعضا با خشم و غضب روبرو میشوند.
ج) حتی نخبگان و مدعیان ارزشهای مردم سالارانه این مکتوبات را بر نمیتابند. پس برای اینکه یاس آفرینی تلقی نشود و اذهان خسته ازاین نوشتههای انتقادی به نوعی به آرامش خاطری برسند و به تبع پیکرهی رنجور جامعه ما هم التیام یابد تا که شاید تصمیماتی درست اتخاذ گردد و نسیم امید آفرینی دمیدن بگیرد لذا مدتی باید «. . . . . سکوت کنم و دیگران هم همینطور (نقل به مضمون دکتر) . . . . .» اما لازم است این سکوت با نیت خیرخواهانه را مورد نقد قرار داد که: چه وقت، کی و چه کسانی ودر چه فرایند زمانی باید «فرهنگ گفتگو» را دریک جغرافیایی وسیع با نشانگان تاریخی تلخ کامی از نبود گفتگو از بابت روانشناسی قوی فردیتها و ضعف تاریخی کارکرد جامعه شناسی تقویت کنش جمعی دورهم نشینی با پیش زمینهی ذهنی (حس فردی) پذیرش اختلافات ، هم تحملی و مدارا، از حاشیهی توصیفها در سمینارهای پرهزینه به متن جامعه دردمند و نیازمند به تفاهم همدیگر کشاند؟ .
جامعه ایرانی ما در طول تاریخ؛ چه به لحاظ نظری (مفاهیمسازی و ایده پردازی) و چه به لحاظ عملی (عملیاتی نمودن نظریات) از بابت تسلسل انقطاع مقطعی و مصلحتی در نظرپردازی و عملگرایی کنشگران صاحب نظر از یک طرف و بی تفاوتی همراه باترس منفعت گرایانهی تودهی مردم آسیب فراوان دیده است، نتیجه این آسیب، تقویت فرهنگ مونولگ و تسری فردیت من گرا و تحکیم آن به عنوان هم حس فردی و هم کنش جمعی و به کما رفتن آیین دیالوگ و تعمیق فاصله حس امید پروری با عشق کنش اجتماعی در طول تاریخ فرهنگ این سرزمین میباشد که گاه و به طور زیگزاگی با نگاه قهرمان پروری! و حضور چهرهای کاریزما، وضعیت از کما در آمدن مقطعی و نیمه جان بودن این فرهنگ را با تزریق همین نگاه (امید به چهرهسازی و قهرمان پروری) در بستر تاریخ تابه حالا، ما شاهد بودهایم.
جامعه امروزی ما با تمسک به آیین مروت ملی و توسل به نگاه و منزلت دینی میتواند گفتگو را که صفت بارز انسانیت انسان هست به آیین فرهنگ فرهنگسازی نماید: مگر نه این است که توصیه منشور زندگی مدینه مدنی آیین گفتگوست، مگر نه این است که: واژه هایی نظیر «قل؛ بگو» 315 بار و «قال؛ گفتند» 501 بار، بیانگر اهمیت فرهنگ گفت و شنود و تبادل نظر در قرآن کریم میباشد، مگر کلام فرهنگ قرآنی ما نیست که: فبشر عباد الذین یستعمون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالباب؛ پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرامى دهند و بهترین آن را پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راهدایت نموده و اینانند همان خردمندان (زمر/ 17) . روی آوردن به گفتگو و تلاش برای ضمیمه کردن فرهنگ این عنصر حیاتی عامل تضعیف افراقات و ابزار تحکیم اشتراکات و مانعی بر سرراه فرهنگسازی غلط در آرایش اشتباهات به جای شنیدن در پیرایش آنهاست. جامعه امروزی ما کم مشکل ندارد، حل مشکلات در همه عرصهها نیازمند ابزار ارتباطی گفتگوست.
گرایش به فرهنگ سکوت حتی برای یک دوره کوتاه همان انقطاع پیام هست که پیامدهای آن به جای خلق و تقویت امید اجتماعی، آفرینش یک فضای سرشار از «تک گویی و سکوت» خواهد بود که ثمره آن بی حسی حس اندرونی _ فردی امید داشتن ، گرایش و تبدیل شدن تفاوتها به تضادهای ریشه دارو افتراق آفرین میباشد. در جامعه کنونی ما در حوزههای سیاست، اقصاد، اجتماع و فرهنگ و به طور خاص میان فرادستان و فرودستان «گفتگو و باور داشتن به فرهنگ آن» میتواند مقوم بنیادهای فکری ارزشهای توسعهای، مردم سالارانه و تلطیف چالشها باشد به گونهای که از طریق راهاندازی میزگرد گفتگو درتمام نهادها و سازمانهای قدرتمند گره از عقدهها گشوده خواهد شد و گروهها به اعتصام عقید ه صائبتر به لجهای فرصت سوز و سوزاننده منابع حرکت به سمت توسعه متوازن نه خواهد گفت و با تمرین و ممارست در عرصههای مختلف وبا مدد این نعمت الهی (قدرت نطق و بیان / گفتگو) و با گفتگوی علمی استاد با دانشگاه، گفتگوی نهاد قدرت با ملت، گفتگوی صاحبان نقد ونظر، گفتگوی جریانات سیاسی و... عرصه بر تکگویها و مونولوگ هایی که با تهمت آفرینی و شبهه افکنی تخریبی سعی در گل آلود کردن آب دارند تاخود صرفا منتفع شوند و برای این کار یک طرفه میبرند و میدوزند بی آنکه تن نظرات و خواستههای مردم (منتقدین در حوزههای مختلف) را برانداز کنند واندازه بگیرند تنگتر خواهد شد. این گروه ذی نفع، چراغ روشن گفتگو را بر نمیتابند آن طور که باد به چراغ روشن کار دارد! چرا که در نبود نقد و سخن دلسوزان به راحتی «گفت» دارند! ! خلاصه آنکه امید آفرینی اجتماعی با تقویت حس فردی _ درونی مسوولیت اجتماعی نیازمند تکرار کنشهای جمعی در این زمینه است تا با یک گفتگوی فرا گیر ملی چالشهای که بعضا در راستای سکوت آفریده میشوند به فرصت تبدیل گردند و از انرژی جمعی همه با هم ، برای اعتلای ایران اسلامی استفاده بهینه گردد تا با شکل دهی و تقویت نهادهای توسعه ایی، رقابت مدنی بر قرابت باندی غالباید و آرزوی داشتن یک جامعه با نشاط، سالم و با امید اجتماعی بالا به قلب فرهنگ واقعی زندگی ایرانیان تسری یابد.