داریوش احمدیان
در هفتههای اخیر موضوع نابسامانیهای بازار ارز، سودجوییها در این بازار و ارز چند نرخی به یکی از پر تکرارترین موضوعات فضای رسانهای و اقتصادی کشور تبدیل شده است. دولت در ابتدا وضعیت اسفبار بازار ارز را «حباب» نامید، اندکی که گذشت با ارائه ارز دولتی به دخالت مستقیم در بازار پرداخت و حالا دست از پا درازتر به سوءاستفادهها از ارز دولتی معترض است.
«ژنرال» های اقتصادی دولت که ادعاهایشان گوش فلک را کر کرده است و مدیران با سابقهای هم هستند به گونهای رفتار میکنند که گویا اتفاق عجیبی رخ داده است و حالا با حیرت در حال تماشای وضعیت بازار هستند. این در حالی است که از همان ابتدا مشخص بود که نتیجه چنین دخالت گستردهای از سوی دولت در بازار چیزی جز ایجاد رانت نخواهد بود. بی توجهی به الفبای علم اقتصاد وضعیتی را ایجاد کرده است که گروههای ذی نفوذی با استفاده از موقعیت دریافت ارز4200 تومانی در حال رانت خواری هستند و دولت نیز که خود مسبب اصلی به وجود آمدن چنین وضعیتی است خود را کنار کشیده و توان مقابله با آنان را ندارد. مانور مسئولان دولتی بر روی موضوع «شفافیت ارزی» در حالی است که با اندکی دقت در فهرستهای منتشر شده با این عنوان میتوان به این نتیجه رسید که درصد بسیار بالایی از ارزهای دولتی اختصاص داده شده اساسا در این فهرستها وجود ندارد و شاهد آن هستیم که نام بخش بزرگی از آنان که ارز دولتی دریافت کردهاند به بهانههای گوناگون در فهرستهای اعلام شده از سوی بانک مرکزی وجود ندارد.
اگر تجربه جهانی را کنار بگذاریم و به آن بی توجه باشیم، نگاهی گذرا به تجربه چهار دهه اخیر نیز هر کسی را به این نتیجه خواهد رساند که هر گاه دولت در بازار دخالت کرده است وضعیت از بد به بدتر تغییر حالت داده است و هیچ گاه دخالت دولت در اقتصاد نتوانسته تغییری مثبت ایجاد کند. ایجاد نظام چند نرخی ارز که به سمت آن با سرعت بالایی در حرکت هستیم تنها و تنها فضایی را ایجاد خواهد کرد که در آن نه مردم راضی خواهند بود، نه فعالان اقتصادی و نه دولت. نظام چند نرخی ارز تنها و تنها سبب جلب رضایت گروههای ذی نفوذی خواهد بود که حیات و ممات آنها به رانتهای این چنینی وابسته است؛ روزی به بهانه دور زدن تحریم، روزی به بهانه خصوصیسازی و امروز به بهانه دریافت ارز دولتی.
نکته جالب توجه در این باره آن است که از تابستان94 و با اعلام به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای شاهد آن بودیم که رییس کل بانک مرکزی و دیگر مسئولان اقتصادی دولت از حرکت به سمت تک نرخی کردن ارز سخن میگفتند اما امروز با وجود گذشته سه سال از آن روزها نه تنها خبری از تک نرخی شدن ارز نیست بلکه شاهد سه نرخی شدن ارز هم هستیم!
هیچ کس منکر این نیست که اقتصاد ایران تحت تاثیر سیاست خارجی است و بخشی از وضعیت نابسمان امروز به دلیل بحران هایی است که در حوزه سیاست خارجی با آن مواجه شدهایم و روز به روز به آن افزوده خواهد شد اما با وجود این مسئله نیز از این واقعیت نباید فرار کرد که ضعف، ناکارآمدی و نداشتن الگوی مشخص برای تصمیمات اقتصادی دولت نیز سبب افزایش فشارهای اقتصادی به مردم شده است.
مطلب آخر آنکه آنچه دولت اصولگرا را در حوزه اقتصاد به شکست رسانید بی توجهی به الفبای علم اقتصاد و حداقل هایی از این دانش بود. رییس جمهور وقت پاسخ استادان اقتصاد را با لودگی و «دو دو تا پنج تا» خاص خودش میداد. آنچه دولت اول اعتدال را تا حدودی در بخش اقتصادی موفق کرد توجه به چارچوبهای اقتصاد بود و امروز که شاهد بازگشتی به دوران بحران اقتصادی هستیم میباید ضعف را باز هم در بی توجهی دولت به علم و عالمان اقتصادی جستجو کنیم. رفتار علمی همواره به پاسخ مطلوب منجر خواهد شد و رفتار غیرعلمی و ضدعلمی به نتیجهای نامطلوب مانند آنچه این روزها شاهدش هستیم.
این تیم اقتصادی نیست این ها رفیق قافله هستند و شریک..
هر دولتی با چنین کارنامه ای در هر جای دنیا بود دسته جمعی استعفا می داد...البته لعد از عذر خواهی شدید از مردم.... (360242)