محمد توکلی
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا دریچههای ارتباطی میان دولت ایالات متحده و دولت ایران بسته شد و چندی بعد و با اعلام خروجترامپ از برجام کورسوی امید برای امکان برقرار ارتباط و برپایی میز مذاکره میان دو طرف به طور کامل از میان رفت. اقدامترامپ در کنار گذاشتن توافق هستهای برای جناح تندرو داخلی که آمریکاستیزی را مبنای سیاست ورزی خود قرار داده است بهترین خبر ممکن بود، زیرا حالا و با چنین اتفاقی دیگر جریان میانه رو ابزار کافی برای چانه زنی داخلی جهت جلب رضایت تصمیم گیران برای مذاکره مستقیم با آمریکا را به طور کامل از دست داده است. در جهان امروز کشورهای مختلف اختلافات و تنشهای میان خود را از راه مذاکره و دست یافتن به توافقاتی که میانگینی از رضایت دو طرف را جلب کند کاهش میدهند و گاه حل و فصل میکنند.
الگوی مذاکرات هستهای جهت دست یافتن به توافقی که مورد رضایت ایران و طرفهای دیگر باشد نیز بر اساس همین مدل مرسوم و مقبول جامعه جهانی به پیش رفت. قاعدتا امروز هم راه حل کاهش و رفع تنشهای میان ایران و غرب به خصوص آمریکا راهی جز بازگشت. به میز مذاکره و پذیرش این قاعده نخواهد بود. اما آنچه در عمل رخ میدهد آن است که تصمیم گیران کشور به هر دلیلی تمایلی به استفاده از این ابزار حداقل در موضوع مواجهه با آمریکایترامپ ندارند. از طرف دیگر چه آنان که مخالف برجام هستند و چه موافقان این توافق مهم به خوبی از این نکته آگاه هستند که تخاصم با جامعه جهانی به معنای تکرار بحران کم نظیر سالهای ۸۹ تا ۹۱ خواهد بود. بحرانی که اثر مستقیم تحریمهای جامعه جهانی که به پشتیبانی قطعنامه شورای امنیت از سوی دوست و دشمن اجرایی میشد باعث ایجاد فشار شدید بر روی زندگی مردم شد. به بیان دیگر ما با وضعیتی روبرو هستیم که در آن بخشی از ابزار دیپلماسی را کنار گذاشتیم اما از طرف دیگر تمایل به ماجراجویی در سطحی که در آن سالها شاهدش بودیم وجود ندارد. این تصویری است که امروز از الگوی سیاست خارجی ایران در جهان مخابره میشود.
پرسش اساسی این است که آیا این روند تا ابد قابل ادامه است؟ واقعیت آن است که این الگو بر اساس تئوری «انزوای آمریکا» دنبال میشود. فرضیهای که بر اساس آن آمریکایترامپ منزوی شده و میشود، در نتیجه جامعه جهانی در سمتی ایستاده است و ایالات متحده سمتی دیگر. مسئولان ایرانی به دنبال آن هستند که در این معادله خود ساخته با کمک گرفتن از شکاف ایجاد شده میان آمریکا و سایر کشورها منافع ملی را دنبال کنند. ممکن است برخی این تصویر را غیر واقعی بدانند و یا معقتد باشند که خوشبینانه است و. . . هر کدام از این نقدها را میتوان در مجالی دیگر بررسی کرد اما موضوع نوشتار پیشِ رو این است که بر فرض صحیح بودن ارزیابی تصمیم گیران نظام از جایگاه ایران و آمریکا در جامعه جهانی حالا باید چه کرد که این وضعیت تداوم داشته باشد و به یکباره به مرحلهای نرسیم که شاهد تکرار انزوای کشور در سطح جهان و همکاری قدرتهای شرقی و غربی برای فشار وارد آوردن بر ایران باشیم. به نظر میآید برای عبور از بحرانی که این روزها احساس میشود و به تدریج رو به فزونی خواهد گرفت در کنار تصمیمات سخت و فوری در اقتصاد و سیاست داخلی لازم است در حوزه سیاست خارجی نیز به چند نکته توجه جدی شود.
۱ـ حفظ اروپا: اتحادیه اروپا تا این لحظه بیشتر از آنچه که پیش بینی میشد در موضوع برجام مقابل آمریکا ایستاده است و تمامی مسئولان ایرانی نیز معتقدند اراده سیاسی قدرتهای اروپایی برای حفظ برجام و جلوگیری از فروپاشی آن جدی و واقعی است. واقعیت آن است که اروپاییها نگرانیهای غیر هستهای در قبال ایران دارند که راه برطرف کردن آن نیز گفتگو و در مرحله بعد مذاکره است. تاکید رییس جمهور روحانی بر آمادگی برای مذاکرات درباره منطقه با طرفهای اروپایی پیش از سفر اخیر به اتریش و سوئیس و همینطور تاکید صریح رهبری نظام بر ادامه مذاکرات با اروپاییها این امیدواری را ایجاد کرده است که گویا اختلافات میان تصمیم گیران در این موضوع مهم کاهش پیدا کرده است. حالا باید منتظر ماند و دید که آیا این موافقتهای نظری در صحنه عمل نیز اثر خود را نشان میدهد یا خیر؟ !
۲ـ اصلاح روابط با کشورهای منطقه: سخنان روز یكشنبه رییسجمهور مبنی بر اصلاح روابط با کشورهای عربستان، بحرین و امارات و لحن آرام او هنگام ایراد این بخش از سخنانش که در مقایسه با سایر بخشهای این سخنرانی کاملا به چشم میآمد نشانگر یک تغییر رویکرد جدی در این موضوع است. واقعیت تلخ آن است که از اواخر دولت احمدی نژاد به این طرف شاهد آن هستیم که روابط جمهوری اسلامی با همسایگان عرب کشورمان و بالعکس چندان مسالمت آمیز و خالی از تنش نبوده است. سوءتفاهمها و برخی بی تدبیریهایی که از هر دو طرف در همه این سالها رخ داده شکاف میان همسایگان را افزایش داده و وضعیتی را ایجاد کردکه در مقاطعی نگرانی هایی درباره برخورد نظامی میان ایران و عربستان نیز مطرح شد. از راه حلها برای مقابله با تهدیداتترامپ کاهش تنشها با همسایگان و در مرحله بعد حرکت به سمت روابط مسالمتآمیز و همکاریهای منطقهای با این کشورها است. عدم توجه جدی به این موضوع در سالهای اخیر و بلا استفاده ماندن ظرفیتهای داخلی همچون مرحوم آیتالله هاشمی، مولوی عبدالحمید و. . . برای اصلاح روابط در یک دهه اخیر وضعیت را به تصمیم گیری و اجرای تصمیم در «دقیقه نود» رسانده است.
۳ـ آمریکای غیرترامپ: از جمله راه هایی که همه کشورهای جهان برای اثرگذاری بر تصمیم گیریهای دیگر کشورها به آن تکیه میکنند ایجاد رابطه و پیوند با اپوزیسیونی است که حضور آن اپوزیسیون در قدرت میتواند میزان تنشها و تهدیدات را کاهش دهد. امروز در ایالات متحده احزاب و چهرههای سیاسی حضور دارند که نسبت به سیاستهایترامپ به خصوص در حوزه سیاست خارجی منتقد و معترض هستند. تعمیم ممنوعیت مذاکره با دولت آمریکا به مذاکره و گفتگو با این بخش از سیاسیون این کشور که در کنگره، اندیشکدهها و رسانهها حضور دارند تنها سبب از دست رفتن فرصت هایی خواهد شد که ممکن است در خودِ آمریکا برای ایران فراهم شود!
۴ـ مورد حساس روسیه و چین:
طبیعی است که به دلیل منافع متقابل در دوران سخت و تحریم روابط میان ایران با روسیه و چین رو به صعود خواهد بود و این دو کشور نیز نشان دادهاند که ماهی گیرهای قابلی از آب گل آلود تحریمها هستند. محاسبه دقیقی «هزینه – فایده» دوری و نزدیکی به این دو کشور مهمترین مسئله در موضوع رابطه با چین و روسیه در شرایط بحرانی و تحریمی خواهد بود. دیدگاه حسن روحانی که رابطه میان ایران و روسیه را بر اساس «منافع متقابل» خوانده بود اگر در عمل نیز پیگیری شود میتواند برخی نگرانیها را که در هفتههای اخیر درباره رابطه ایران با روسیه و چین ابراز شده است را برطرف سازد.