داریوش احمدیان
دونالد ترامپ باز هم با اظهارنظری جنجالی، این بار درباره ایران تبدیل به تیتر اول رسانههای داخلی و خارجی شده است. رییسجمهور ایالات متحده آمریکا این دفعه خطاب به رهبران جمهوری اسلامی ایران از آمادگی خود برای دیدار و گفتگو با آنها بدون هیچ پیششرطی در هر زمان و هر مکانی گفته است.
ترامپ پیشتر از این نیز با چنین پیشنهادی به سراغ حلوفصل پرونده هستهای کره شمالی رفته بود. به نظر میآید مهمترین گزینه روی میزترامپ در حوزه سیاست خارجی اصل غافلگیری است. او چه آن زمان که به جنگ تجاری با چین و اتحادیه اروپا میاندیشد، چه وقتی به دیداری دوستانه با ولادیمیر پوتین تمایل نشان میدهد، چه زمانی که دست رهبر کره شمالی را به گرمی میفشارد و چه زمانی که از تمایل خود برای ملاقات با مقامات ایرانی میگوید در حال به کار گرفتن اصل غافلگیری است. او با این کار هم توپ را به زمین طرف مقابل میاندازد و هم به تمایل شخصیاش که نشان دادن چهرهای خاص از خود است میرسد.
ترامپ این بار هم مقامات کشور طرف مقابلش را غافلگیر کرده است.ترامپ در شرایطی از آمادگی برای گفتگوی مستقیم با مسئولان جمهوری اسلامی میگوید که مشخصاً در سمت مقابل آمادگی لازم برای چنین اقدامی وجود ندارد. تصمیمگیران نظام سیاسی ایران از یک سو هر نوع مذاکره با آمریکایترامپ را منتفی و فاقد سودمندی میدانند و از طرف دیگر در این روزها و با وجود آنکه هنوز تحریمها اجرایی نشده است با مشکلات پیچیده اقتصادی مواجه شدهاند که معیشت را برای مردم کوچه و بازار سخت و سختتر میکند.
این موقعیت ویژه فضایی را ایجاد کرده است که کسر قابل توجهی از مردم ایران خواهان پاسخ مثبت به تقاضایترامپ برای ملاقات با روحانی هستند و تعلل در این امر و یا پاسخ منفی به رییسجمهور ایالات متحده میتواند به شکل بالقوه شکاف میان حاکمیت و بخشهایی از جامعه را گسترش داده و سبب ایجاد تنش سیاسی شود. با کنار هم قرار دادن این موارد میتوان به این نتیجه رسید که پاسخ مثبت به خواستترامپ مبنی بر مذاکره بدون پیششرط با ایران سه پیامد مثبت را به همراه خواهد داشت:
۱. تنفس اقتصادی که مصداق آن در کاهش التهاب بازار ارز و سکه پس از این اظهاراتترامپ بود
۲. جلوگیری از تنش سیاسی و ایجاد شکاف میان موافقان مذاکره با نظام تصمیمگیری
۳. احتمال به دست آمدن مقدمات دست یافتن به توافقی جامعتر از برجام در حین ملاقاتترامپ و رهبران ایران