عکس خانه تیمی تروریستهای حادثهی اهواز
محمد توکلی
یک پرسش کلی به بهانه حملهتروریستی اخیر در اهواز آن است که تروریستها در چه زمانی میتوانند وارد فاز عملیاتی شده و آسیبهای جانی و مالی به مردم وارد آوَرَند؟ در پاسخ به این سوال باید به سه نکته توجه نشان داد. همراهی اجتماعی، ضعف سیستم امنیتی و رابطه تنشآلود خارجی.
به عنوان مثال هنگامی که چند سال پیش داعش رهسپار موصل شد گروههای بسیاری مردم این دیار به استقبال آنان آمدند و اعضای این گروه را در قامت منجی دیدند. منجیانی که قرار است تبعیضهای دولت مرکزی را پایان بخشند. همین همراهی اجتماعی سبب آن شد که داعش در سالهای ابتدایی فعالیت خود به راحتی امکان استقرار در موصل را پیدا کند. ما در این موضوع با همراهی اجتماعی روبرو بودیم. همراهی اجتماعی که ناشی از ضعف دولت مرکزی و احساس تبعیض مردم است که سبب سر بر آوردنتروریسم از میان معترضان میشود.
به حوادث تروریستی در شرق کشور به خصوص در سالهای دورتر نگاهی بیندازیم. گروهتروریستی «جندالله» به سرکردگی عبدالمالک ریگی چگونه و در چه شرایطی توانست چندین حملهتروریستی را در جنوب شرقی کشور سامان دهد و جانهای بسیاری را بگیرد؟ با کمی دقت و توجه به روابط ایران با پاکستان و افغانستان در آن روزها در مییابیم که یکی از تنشآلودترین روزهای رابطه میان این سه کشور در همان روزها بود. تروریستها به رهبری عبدالمالک ریگی توانستند با استفاده از همین وضعیت نامساعد میان همسایگان ظهور و بروز جدی از خود نشان دهند.
و نکته سوم ضعف سیستم امنیتی است. به طور قطع میتوان گفت یکی از دلایل مهمی که باعث شده است در عراق، سوریه و به طور کلی کشورهای جهان سوم میزان عملیاتتروریستی بیشتر از سایر نقاط جهان باشد به ساختارهای امنیتی این کشورها بازمیگردد. کشورهایی که بخش عمدهای از این ساختار به مقابله با سیاستمداران رقیب و اپوزیسیون غیرمسلح میپردازد و اساسا نسبت به وظیفه اصلی خود دچار غفلت میشود. این موضوعی است که در کشورهایی که دموکراسی در آن نهادینه شده است کمتر به چشم میخورد و ساختارهای امنیتی به جای درگیر شدن در رقابتهای سیاسی به کارویژه اصلی خود میپردازند.
بدیهی است که در هر حادثهتروریستی این هر سه وجه که از آن گفته شد میتواند به شکل همزمان وجود داشته باشد و اثبات وجود یکی به معنای نفی دیگری نیست. اگر بخواهیم حادثه تلختروریستی در اهواز را با توجه به این مقدمه مورد بررسی قرار دهیم میتوان علت اصلی وقوع آن را در رابطه تنشآلود میان ایران و همسایگان جنوبی دانست. بنابر آنچه مقامات امنیتی و سیاسی ایران میگویند گروهی که مسئولیت این حملهتروریستی را بر عهده گرفته است از کشورهای جنوب خلیج فارس و به طور مشخص عربستان حمایت میشده است. اگر این فرضیه را بپذیریم آنگاه با اطمینان بیشتری میتوان فرضیهای دیگر را بر همین مبنا مطرح کرد: تنش میان همسایگان بزرگ،تروریستهای کوچک را فعال کرده است.
اگر این فرضیه را پذیرا باشیم قاعدتا راه غلبه بر اقداماتتروریستی نیز اصلاح مسیری است که چنین تنشهای متقابلی را ایجاد کرده است. برخورد قهری باتروریسم شرط لازم برای مهار گروههایتروریستی است و در همه کشورهای جهان نیز مورد توجه و استفاده قرار میگیرد اما ضروری است که در کنار این اولین راه حل به راههای ریشهایتر ریشهکنسازیتروریسم هم بیندیشیم. راههایی که بتواند تنش خارجی با قدرتهای منطقهای، همراهی اجتماعی احتمالی با گروههای تجزیهطلب در داخل و ضعفهای ساختارهای امنیتی در چنین حوادثی را به حداقل ممکن برساند.
سرعت وعدالت قضایی بهتری دارند.هرچه مردم از جامعه خود رضایت بیشتری داشته باشند و عدالت، تبعیض، فساد اقتصادی وفاصله طبقاتی کمتری وجود داشته باشد.مردم خود جوش از امنیت خود دفاع خواهند کرد.وفشار بیرونی تاثیر گذار نخواهد بود. (361362)