مجتبی لشکربلوکی
چرا در برخی جوامع، هیچ مدیری به خاطر خطا و اشتباه استعفا نمیکند؟ در حالی که در برخی دیگر مدیران از شرم خودکشی میکنند! این سوال، دانشجویی سر کلاس از استاد جامعه شناسی پرسید. در پاسخش استاد این جواب را داد: بچه ها! اگر معلمی در کلاس آروغ بزند! آیا باز میتواند در آن کلاس به کارش ادامه دهد؟ پاسخ روشن بود. دوستان گفتند نه تنها از کلاس بلکه از مدرسه هم باید برود. استاد دوباره پرسید حالا اگر معلمی در کلاس دانش آموزان کر و لال هستند آروغ بزند چه؟ گفتند: مشکلی پیش نمیآید. استاد لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدید چرا در برخی جوامع هیچ مدیری استعفا نمیکند؟ در این جوامع عدهای لال اند! عدهای کوراند و عدهای کر!
تحلیل و تجویز راهبردی:
شاید برای ما همیشه سوال باشد در حالی که ما درگیر نان شبانه وترافیک روزانه و تورم سالانه هستیم، چرا این قدر روشنفکران دم از شفافیت و گردش آزاد اطلاعات؛ دم از آزادی بیان، احزاب مستقل و رسانههای آزاد میزنند؟ شاید ما فکر کنیم که اینها از سر شکم سیری حرفهای روشنفکرانه میزنند و به فکر آب و نان شب مردم نیستند. دقیقا مساله همین جاست که بی آبی و بی نانی ما ریشه در همین دغدغههای آنان دارد. تلاش آنان این است که ما کر و کور و لال نباشیم. کر و کوری اجتماعی بدان معناست که یک جامعه از پشت پرده جریانات بی خبر است. از بند و بست ها، بده بستانها و معاملات کثیف و تعاملات پنهانی. شفافیت و گردش آزاد اطلاعات باعث میشود که جامعه کر و کور نباشد. بفهمد، تحلیل کند.
لالمانی اجتماعی نیز بدان معناست که یک جامعه زبان رسا و گویایی برای بررسی و نقد عملکرد مدیران ندارد. احزاب مستقل و رقیب و رسانههای آزاد، زبان گویای جامعه هستند. جامعه تک صدایی، در اصل جامعه بی صداست. چون تک صدایی مانند بوق ممتد است که یک حرف را تکرار و تکرار میکند. حالا ممکن است دوباره بخواهید دم از ناامیدی بزنید که آقا نمیشود! ناامیدی معنایی ندارد. فقط باید اوضاع را بهبود داد فقط یک ذره. فقط یک قدم. بگذارید برای شما مثالی بزنم. یکی از با پتانسیلترین سازمانهای کشور برای فساد، شهرداریها هستند که اگر خوب مدیریت و نظارت نشوند، میتوانند مستعد تبانی، رانت و خاصه خرجیهای سیاسی و. . . باشند. اما شهرداری تهران کار خوبی را شروع کرده است. تمام معاملات کلان افشا میشوند. علاوه بر این فهرست اسامی دریافت کنندگان طرحترافیک خبرنگاری، بودجه پیشنهادی و بودجه مصوب، اطلاعات مدیران ارشد شهرداری و گزارش عملکرد مالی شهرداری منتشر میشوند. این سرآغاز شفافیت و گردش آزاد اطلاعات است. چیزی که تمام نهادهای دولتی و عمومی باید تکرار کنند. حق تک تک ماست که بدانیم امتیازها، منابع و پول به چه اموری و چه کسانی تخصیص مییابد! حالا با این کار شهرداری تهران، همه مشکلات حل میشود؟ مسلما نه! ولی بهبود آغاز میشود به شرط آنکه مواظب باشیم فتیله اش پایین کشیده نشود و این چراغ در دیگر سازمانها و نهادها نیز روشن شود.
ما چه میتوانیم بکنیم؟
قرار نیست یک شبه به یک جامعه آزادِ شفافِ سالمِ متمدن تبدیل شویم. بهتر است دو «تمرین مدنی» انجام دهیم. این دو تمرین مدنی، سرآغاز رهایی از کوری و لالمانی اجتماعی است. باید از خانه هایمان آغاز کنیم. سپس در ساختمان، مدرسه، اداره، روستا، شهرستان و استان مان آن را توسعه دهیم.
تمرین مطالبه گری؛ عادت کنیم که از تمام مسوولین بخواهیم که اطلاعات، تصمیمات، برنامه ها، عملکردها، نتایج شان را افشا کنند.
تمرین روشن گری؛ عادت کنیم که عملکرد مدیران را مبتنی بر اطلاعات (و نه مبتنی بر حدس و گمان) نقد و بررسی منصفانه و محترمانه کنیم.
گامهای بلند بعدی؛ به موازات انجام دو تمرین مدنی فوق، دست به دست هم دهیم این موارد را پیگیری کنیم:
*قانون «از کجا آورده ای» تصویب شود. تا معلوم شود که ثروت مدیران از کجا بدست آمده؟ خلاصه اگر مسوولی ویلای سه هزار متری دارد این ویلا را یا باید به ارث برده باشد، یا با پول کارمندی دولت خریده باشد، یا از رانت استفاده کرده باشد، کدام یک؟
*رایهای نمایندگان، شفاف شود تا معلوم شود آنانکه دم از دردهای مردم میزنند واقعاً چگونه رای میدهند؟ منافع شخصی و قومی و محلی را نمایندگی میکنند یا منافع ملی را؟
*تمام دستگاههای دولتی و عمومی که از بیت المال و منابع عمومی استفاده میکنند گزارش عملکرد کمی بدهند.
*تمام آنانکه در دولت و شرکتهای دولتی پست میگیرند، اطلاعاتشان افشا شود که از کجا آمده اند، چه سابقه و صلاحیتی داشته اند؟
هیچکس چشمان ما را باز نخواهد کرد، این ما هستیم که باید چشم مان را به مشاهده گری و زبان مان را به مطالبه گری و روشن گری عادت دهیم. اگرنه مجبوریم آروغ زیبای مدیران را تحمل کنیم و خدا را شکر کنیم که چنین مدیران خوبی داریم که ما را لایق آروغ زیبای خود میدانند.