به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۷:۵۰
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۹ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب : ۱۶۴۱۹۶

«مهندسی»، مرحوم است یا مقتول؟!

«مهندسی»، مرحوم است یا مقتول؟!
✍مهدی نورمحمدزاده
درست یا غلط، از همان سالهای دهه پنجاه که کنکور در ایران رسمیت یافت، غالب بچه های باهوش و درسخوان مدارس دنبال رشته ریاضی بودند و در دانشگاه هم سراغ رشته های مهندسی می‌رفتند. برای همین بخش مهمی از فعالان و مسئولان سیاسی و فرهنگی سالهای پس از انقلاب را مهندسان تشکیل داده اند.

این واقعیت تاریخی هم ناشی از ماهیت رشته های مهندسی(ارتباط مستقیم با منطق و ریاضیات، طراحی و تحلیل سیستم ها، پیش بینی شرایط و سنجش خروجی ها و..) است و هم ناشی از توانایی های ذهنی بالا در فارغ التحصیلان مهندسی آن دوره.البته اصل موضوع ورود مهندسان (که ذهنیت پروژه محور دارند) به سیاست و فرهنگ، منتقدان جدی هم دارد، اما به هر حال واقعیت داشتن این موضوع را نمی‌توان انکار کرد. نکته مهمتر و محل بحث، کارکرد قابل تحسین مهندسان سالهای پس از انقلاب، در طراحی و اجرای پیشرفت های علمی و صنعتی سالهای اخیر است. اما از چند سال پیش نشانه های یک فاجعه خطرناک آغاز شد: دانشجوی سال سوم برق شریف، دوباره کنکور داد و با کسب رتبه تک رقمی تجربی رفت سراغ رشته پزشکی. چرا؟!

به گفته خودش صرفا برای درآمد بالا و موقعیت اجتماعی بهتر! هزاران مهندس فارغ‌التحصیل از یافتن شغل ناتوان ماندند و صف‌های مهاجرت به خارج شلوغ و شلوغتر شد! درآمدهای نجومی پزشکان نقل محافل شد و درآمد متوسط و حتی اندک رشته های مهندسی، جایگاه اجتماعی و فرهنگی آنان را به تدریج تنزل داد! به خاطر نبود نقشه علمی دقیق در کشور و سودجویی دانشگاهها، ظرفیت پذیرش رشته های مهندسی فراتر از نیاز واقعی کشور بالاتر رفت و حجم انبوهی از فارغ التحصیلان کم سواد و البته بیکار در سطح جامعه پخش شد که عملا جایگاه جدی و قابل احترام مهندسان را به نوعی دیگر زیر سئوال برد!

همه این اتفاقات دست به دست هم داد تا بالاخره قاعده پنجاه ساله کنکور در ایران عوض شد. حالا دیگر بچه های درس‌خوان و باهوش دبیرستان‌ها، اشتیاقی به تحصیل در رشته‌های مهندسی ندارند و لباس سفید و تمیز پزشکی را به لباس تیره و کارگاهی مهندسان ترجیح می‌دهند. در کنکور سال 97 آمار داوطلبان تجربی 642 هزار و داوطلبان ریاضی 144 هزار نفر بود که تقریبا برعکس آمار کنکور در بیست سال قبل می‌باشد! فاصله گرفتن استعدادهای درخشان از رشته های مهندسی، آتشی است که دود آن به چشم همه خواهد رفت. کاهش رشد علم و فناوری، مهاجرت گسترده، رونق واردات تکنولوژی به جای تولید آن، افزایش هزینه های تولید و ضرر کارخانجات داخلی، کاهش اشتغال و حتی وابستگی شدید در حوزه فناوری‌ها و صنایع استراتژیک به کشورهای دیگر بخشی از ابعاد این فاجعه بزرگ هستند که در چند سال آینده احتمالا شاهد آن خواهیم بود.

هرچند گاهگاهی برخی از مقامات مسئول در این خصوص اظهار نگرانی می‌کنند و دستور پیگیری می‌دهند، اما هنوز ماهیت و تبعات این فاجعه آموزشی برای جامعه ما به خوبی روشن نشده است. باید روشنگری کرد و اجازه نداد که رشته‌های مهندسی، به سرنوشت رشته‌های علوم انسانی دچار شوند و جایگاه فعال و موثر خود را در ساختن آینده جامعه از دست بدهند. این روشنگری همتی بزرگ و عمومی می طلبد. مسئولان نظام، اهالی رسانه و فعالان فرهنگی اگر به آینده ایران امید بسته‌اند، باید دست به کار شوند و قدمی برای نجات «مهندسی» کشور بردارند، نه اینکه مثل همیشه منتظر بمانند تا...فقط خدا کند دیر نشده باشد.