گروه سیاسی: «شما مردم قهرمان 40 سال در مقابل استکبار جهانی مقاومت میکنید و کردید و استکبار را به خاک ذلت انداختید، نه به خاطر اینکه ما ایرانی، وارث آرش و برزو هستیم، به خاطر این است که ما شیعه علی هستیم.»
این جملات بخشی از خطبههای دیروز نماز جمعه مشهد است. «سیداحمد علمالهدی»، امام جمعه مشهد در ظاهر در تلاش است تا با چنین جملاتی از «مقاومت» مردم ایران در برابر «استکبار» تقدیر به عمل آورد اما در عمل و شاید بدون آن که خود بخواهد با بیان چنین جملاتی به دوگانههایی دامن میزند که اگر نگوییم «جعلی» است حداقل در روزگارِ امروز جامعه ایرانی و در نظر مردم غیرقابل قبول و بی معنا تلقی میشود. شاید اگر چنین نگاهی تنها از سوی این خطیب نماز جمعه ترویج میشد چندان اهمیتی نداشت و اساسا نیازی به بحث و بررسی آن به وجود نمیآمد اما مشکل از آن جایی آغاز میشود که همین رویکرد و نگاه ناصواب سالها است که از طریق رسانهها و تریبونهای رسمی کشور تبلیغ و ترویج میشود و بسیاری از نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نیز تحت تاثیر همین دوگانهسازیهای جعلی و خطرآفرین در حال سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرای سیاستهایی هستند که تا امروز نتیجهای جز افزایش شکافهای اجتماعی و سیاسی در بر نداشته است.
به عنوان مثال چند سالی است که همزمان با روز کوروش که بهانهای برای دور هم جمع شدن ایراندوستان در پاسارگاد شده است شاهد آن هستیم که یا در آن منطقه «جادهسازی مصلحتی» اتفاق میافتاد و یا با برقراری وضعیتی نظامی و امنیتی مسیر حضور افراد در چنین مراسمی مسدود میشود. آیا ریشه چنین نگاهی به این روز جز همان دوگانهسازی است که امام جمعه مشهد بر آن تاکید دارد؟! یا در مثالی دیگر مدتی است که طرحهای گوناگونی در مجلس مورد بررسی قرار میگیرد تا چند روز باقی مانده برای احترام به مناسبتهای ملی در تقویم نیز حذف شده و نادیده گرفته شود. این نگاه که در نهاد قانونگذاری کشور هم ریشه دوانده است ریشه در همین موضوع دارد؛ مقابل هم نشاندن مفاهیم ملی و مذهبی.
حقیقت آن است که در ایرانِ ما دو گروه اقلیت حضور دارند که در رفتار، گفتار و سیاستهای خود در پی آن هستند تا امکان همنشینی ملیگرایی و پذیرش ارزشهای دینی را نفی و انکار کنند. گروه نخست که به شکل افراطی به موضوع باستانستایی میپردازند که البته چهار دهه است دیگر امکان بروز و ظهور در رسانههای رسمی را نیافتهاند و از سوی ساختار سیاسی طرد و حذف شدهاند و گروه دیگر که به شکل افراطی در پی برجستهسازی ارزشهای دینی و از آن ناگوارتر تناقضسازی میان مذهب و ملیت هستند. این گروه دوم بر خلاف گروه اول حضور پررنگی در رسانهها و ساختارهای تصمیمگیر کشور دارند و وضعیتی که در این حوزه امروز شاهد آن هستیم حاصل عملکرد چنین افرادی با چنان اندیشههایی است.
اما در میان این دو گروه اقلیت، اکثریتی از مردم ایران نیز حضور دارند که در زندگی روزمره خود هیچ تضاد و تناقضی میان ارزشهای دینی که به آن باورمند هستند و ارزشهای ملی که به آن معتقد و علاقهمندند نمییابند و همواره در طول تاریخِ این سرزمین این هر دو را همچون دو بال برای پرواز فرهنگی خود انتخاب کردهاند. به نظر میرسد آنان که در پی ایرانستیزی هستند ناخواسته در حال به وجود آوردن وضعیتی باشند که نتیجه آن هجمه به همان ارزشهایی خواهد شد که مدعی دفاع و حمایت از آن هستند. فراموش نکنیم که شدیدترین حمله به پدیدههای فرهنگی «دفاع بد» از آنها است.