گروه سیاسی: در روزهای اخیر و همزمان با اعلام بازگشت دوباره تحریمهای نفتی و بانکی شاهد آن هستیم که واکنشهای مسئولان ارشد کشور به ویژه دولتمردان دور از انتظار بوده و ظاهرا آنطور که باید و شاید خطر و تهدید تحریمها را درک نکردهاند و از اثرات خسارتبار آن بر زندگی روزمره مردم این سرزمین بی اطلاع هستند. در تازهترین نمونه شاهد آن بودیم که رییسجمهور پس از نشست اخیر سران سه قوه اعلام کرده است که تحریمها تاثیری بر اقتصاد کشور نداشته است!
این اظهارنظر عجیب از سوی ایشان در حالی مطرح میشود که چند هفته پیش او با ادعای اینکه به شکل روزانه نسبت به قیمت اقلام اساسی زندگی مردم مطلع میشود خود را در قامت فردی مطلع از وضعیت اقتصادی نابسامان کشور نشان داده بود اما حالا با چنین اظهارنظری مشخص میشود که یا آن سخن گذشته دور از واقعیت بوده است و یا مشاوران اقتصادی رییسجمهور و تیم اقتصادی دولت فهرست قیمت واقعی کالاها را به شکل روزانه در اختیار روحانی قرار نمیدهند. با نگاهی به جریان رسمی رسانهای در ایران و همینطور اظهارات مقامات غیردولتی نیز شاهد همین الگوی رفتاری بودهایم و ظاهرا دولت و منتقدان دولت در مورد این ادعای عجیب به اشتراک نظر رسیدهاند که «تحریمها اثری بر زندگی مردم ندارد» و به طور مداوم آن را تکرار میکنند.
چنین نگاهی به موضوع تحریمها که در گذشته و در زمان دولت احمدینژاد هم مشابه آن را شاهد بودهایم از دو جنبه به شدت خطرناک و خسارتآفرین خواهد بود. نخست آنکه هنگامی که مردم شاهد بیان این نوع سخنان از سوی مسئولان کشور هستند با مقایسه آن با واقعیات تلخی که به شکل روزمره با آن دست و پنجه نرم میکنند به طور طبیعی دو نوع برداشت خواهند داشت:
۱ـ مسئولان کشور تمایلی به بیان واقعیات و مواجههای صادقانه با مردم ندارند و در تلاش هستند تا با کتمان مشکلات به خیال خام خودشان فضای روانی آرامی در جامعه ایجاد کنند و یا
۲ـ فاصله زندگی مردم و مسئولان به حدی رسیده است که تحریمها به واقع بر زندگی تشریفاتی و تجملاتی آنان اثری ندارد و مسئولان با «قیاس به نفس» مدعی عدم تاثیرگذاری تحریم بر زندگی همه مردم و اقتصاد ایران میشوند! خطر دوم این نوع نگاه به موضوع تحریمها و هر مشکل دیگری در این سطح به این موضوع بازمیگردد که عدم شناخت از واقعیت یک مشکل و نپذیرفتن وجود آن اولین گام برای پیمودن مسیر اشتباه خواهد بود. هنگامی که وجود «بیماری» را انکار میکنیم بدیهی است که «درمان» نیز جایی در برنامههایی که مدنظر خود داریم نخواهد داشت.
تحریم نیز چیزی شبیه همین بیماری است. وقتی مسئولان عالی رتبه دولتی که قاعدتا به دلیل حضور در میانه میدان از واقعیات موجود در اقتصاد و اثرگذاری تحریم باخبر هستند با بی تفاوتی از بی اهمیت بودن تحریمها سخن میرانند به معنای انکار وجود بیماری است. هنگامی که با چنین رویکردی به بررسی مسئله تحریمها میپردازیم آنگاه دلیل انفعال و عدم طراحی مناسب اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی برای مقابله با آن را به خوبی متوجه میشویم. ظاهرا مسئولان کشور در برابر موج سهمگین تحریمها در خواب هستند و لازم است تلنگری آنان را به خود بیاورد؛ البته اگر خود را به خواب نزده باشند!