محمد توکلی
پیروز حناچی موفق شد با کسب 11 رای به عنوان شهردار تهران انتخاب شده و راهی «بهشت» شود. عباس آخوندی رقیب او هم توانست 10 رای از مجموع 21 رای اخذ شده از اعضای شورای شهر را از آن خود کند. در این باره گفتنیهایی است:
1ـ آقای حناچی از جمله افرادی است که موافقان و مخالفان او جملگی بر تخصص او در حوزه شهری شهادت میدهند و حالا میتوان با خیال راحت گفت که پس از گذشت چهار دهه، تهران شهرداری را به خود میبیند که تحصیلات مرتبطی را با حوزه مسئولیت خود دارد.
2ـ تفاوت نزدیک آرا حناچی و آخوندی نشانگر رقابت شدید و واقعی میان این دو در شورای شهر بود و این تک رای اختلاف، خط بطلانی بر تئوریهای توطئهای مبنی بر انتخاب آخوندی پیش از رایگیری و خارج از اراده شواری شهر است که در روزهای اخیر به دفعات تکرار میشد.
3ـ واقعیت آن است که انتخاب میان عباس آخوندی و پیروز حناچی با وجود تفاوت در جزییات، در یک نگاه کلانتر تفاوت چندانی با هم نداشت و اغلب افرادی که موافق آخوندی بودهاند، کاندیدای دیگر را هم کاندیدای مناسبی میدانستند و آنان که با هر یک مخالف بودند دیگری را هم گزینه بدتر میخواندند.
4ـ شنیدهای درباره مخالفت دولت با عباس آخوندی در روز قبل از رایگیری در رسانهها منتشر شد که شاید بتوان همان شنیده را از دلایل اصلی کاهش رای آخوندی از 16 رای ابتدایی به 10 رای ارزیابی کرد. این گونه مداخلههای دولت در حوزه مدیریت شهری هیچگاه نه به سود دولت بوده است و نه گرهی از مشکلات کلانشهرها باز کرده است و به نظر میآید بهتر باشد مسئولان دولتی به جای تمرکز بر حوزههای غیرمرتبط با مسئولیتشان و یا مسئله احتمالات مرتبط با انتخابات1400 به فکر وظایف سنگین خودشان باشند.
5ـ درباره ترکیب افرادی که به پیروز حناچی رای دادهاند نیز در روز گذشته خبری منتشر شده است که ظاهرا یکی از اعضای حزب اتحاد ملت خلاف مصوبه حزب رای خود را به عباس آخوندی نـداده است. این یکی از مشکلات بزرگ در سیاستورزی به سبک ایرانی است که افراد هم میخواهند در احزاب فعالیت کنند و هم قواعد بازی را رعایت نکنند! باید فکری به حال این تناقض کرد. اگر فرد مورد نظر مصوبه حزب خود را قبول ندارد لازم بود به جای مخفیکاری با اعلام علنی دیدگاه خود اعضای حزبی که خود در آن مشغول فعالیت است را غافلگیر نکند حتی اگر این اعلام علنی به قیمت حذف و اخراج از حزب تمام شود.
6ـ اگر عباس آخوندی شهردار تهران شده بود با توجه به شناختی که از مشی و منش او وجود دارد میتوانستیم به سادگی پیشبینی کنیم که پایان کار او خیلی نزدیک و چیزی شبیه «دادگاه کرباسچی» بود و نه «بیماری نجفی»؛ اما اکنون و با انتخاب پیروز حناچی احتمالا شهر تهران حداقل تا چند سال دیگر که شاهد برگزاری انتخابات شورای شهر ششم باشیم تغییر مدیریتی را در سطح شهردار تجربه نخواهد کرد.
7ـ و نکته پایانی آنکه حناچی با وجود تخصص و تجربه خوب و موفقی که در حوزه مدیریت شهری دارد مانند هر مدیر دیگری اشکالاتی هم دارد که مهمترین آن به دو موضوع عدم صراحت و عدم ارتباط گسترده با رسانهها بازمیگردد. پیروز حناچی به دلیل سابقه پررنگ آکادمیکی که دارد در اغلب موارد با زبان علم و با ادبیاتی دانشگاهی سخن میگوید که در آن جای خالی صراحتی که اهل سیاست باید داشته باشند خالی است. از طرف دیگر شهردار تهران به عنوان سکاندار نهادی که ضرورت دارد با مردم ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد لازم است ارتباط خود با رسانهها را هم بیشتر از آنچه تا امروز شاهدش بودیم تقویت کند و از ابزارهای رسانهای موجود نهایت استفاده را ببرد به خصوص در شرایطی که رسانهها و تریبونهای رسمی از اردیبهشت96 سانسور شهرداری تهران را در دستور کار خود قرار دادهاند!