گروه سیاسی: اظهارات اخیر بهزاد نبوی درباره راهبرد جریان اصلاحات برای انتخابات مجلس و ریاستجمهوری آینده سبب انتقادات و تحلیلهای متفاوتی شده است. آقای نبوی معتقد است برای به قدرت نرسیدن تندروها ضرورت دارد تا میانهروهای اصولگرا و اصلاحطلب مانند سه انتخابات۹۲، ۹۴ و ۹۶ ائتلاف کنند.
مبنای این ایده بهزاد نبوی در خصوص مشارکت در انتخابات با نامزدهای حداقلی به همان اصطلاح معروف "بد و بدتر" بازمیگردد. بر اساس این دیدگاه جریانات دموکراسیخواه برای آنکه قدرت در نهادهای انتخابی در اختیار جناح تندرو نباشد با حمایت از نامزدهایی که بتوانند از فیلترهای نظارتی عبور کنند و حداقلی از مطالبات آنان را نمایندگی کنند در برابر انتخاب "بدتر" میایستند.
جریان اصلاحات در سه دور انتخاباتی که در دهه ۹۰ برگزار شد با همین راهبرد و برنامه کلی وارد صحنه انتخابات شد و بر اساس آنچه بهزاد نبوی گفته است میتوان به این نتیجه رسید که همچنان طیفی از اصلاحطلبان قائل به ادامه همین شیوه در بزنگاههای انتخاباتی هستند. اما در کنار این عده دو نگاه دیگر نیز به مقوله انتخابات وجود دارد. دیدگاهی که بر فشار برای تغییر سازوکارهای انتخاباتی تاکید دارد و شرط مشارکت در فرآیند انتخابات را تغییر و اصلاح در موضوعاتی همچون نظارت استصوابی شورای نگهبان میداند و دیدگاهی دیگر که اساسا موضوع انتخابات را یکی از گزینههای روی میز نمیداند. افرادی همچون مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان و... از جمله افرادی هستند که معتقدند هنوز نباید درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات اظهارنظری قطعی داشت.
با نگاهی به یادداشتها و گفتگوهای این چهرهها شاهد آن هستیم که آنان بر این نکته تاکید دارند که شرط حضور در انتخابات تغییر نگاه حکمرانان به نوع برگزاری انتخابات است و اگر قرار بر قلع و قمع کاندیداهای متعلق به این جریان سیاسی همچون دورههای اخیر انتخابات باشد دلیلی برای حضور در انتخابات وجود دارد. اما جریانی دیگر از اصلاحطلبان که صریحتر از چهرههای قدیمی هستند با اشاره به کارنامه ناموفق دولت اعتدال و مجلس امید بر این نکته تاکید دارند که مشارکت در انتخابات به کل امری عبث و بی سرانجام است. آنان معتقدند از اعتراضات دی ماه به این سو موجودیت جریان اصلاحطلبی (با تعریف مرسوم آن) زیر سوال رفته و میباید طرحی نو در انداخت.
طرحی که در آن هدف، حضور در قدرت نیست بلکه اصلاح ساختاری قدرت از راههای گوناگون باید سرآمد اهداف و برنامهها باشد.با کنار هم قرار دادن این سه بخش از پازل جریان اصلاحطلبی میتوان به این نتیجه رسید که راهبرد انتخاباتی این جریان هنوز مشخص نیست و حتی نمیتوان گفت اکثریت افرادی که به نوعی ذیل این گفتمان سیاسی - فکری مشغول فعالیتند حامی کدام روش برای مواجهه با انتخابات هستند؛ البته برای فهم آنکه جامعه کدام مسیر را میپسندد توجه به بزنگاههایی همچون دی ماه ۹۶، اعتراضات اخیر کارگران و حتی مراسمدانشجویی و... میتواند برای تصمیمگیران اصلاحطلب مفید واقع شود، اگر گوشی برای شنیدن داشته باشند!