✍مهدی نورمحمدزاده
در متن مذاکرات «مجلس خبرگان قانون اساسی» ، نکتههای ناب و عبرت آموز زیادی وجود دارد که باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. بحثها و نظرات متفاوت نمایندگان در خصوص اصل 43 یا همان «قانون منع شکنجه» از جمله همین موارد جالب است. وقتی متن اصل 43 در مجلس قرائت میشود و بر ممنوعیت هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار از متهم تاکید میشود، یکی از روحانیان با سابقه میگوید: «اصلا این اصل را بردارید. فردا یک باندی درست میشود و پیش خود میگوید خوب شکنجه هم که نیست و هر کاری که خواستند میکنند!».
روحانی دیگری هم در مخالفت با بحث ممنوعیت مطلق شکنجه میگوید: «من مخالفم. گرچه ما معتقدیم که شکنجه یک امر غیراسلامی و غیرانسانی است، ولی مثلا اگر چند شخصیت برجسته مملکتی را ربودند و یک نفر را گرفتند، آیا چند سیلی که احتمال دارد بر اثر آن خیلی چیزها را بگوید ممنوع است؟ !» .
نکته جالب ماجرا، نظر و استدلال دکتر بهشتی است که در پاسخ به این شبهه به ظاهر منطقی اعلام میکند: «مسئله این است که راه چیزی را باز نکنیم. کسی را یک سیلی با استناد به این اصل بزنند فردا به داغ کردن مردم میانجامد!» . درنهایت هم با استدلال دکتر بهشتی، قانون منع شکنجه بدون تبصره و استثنا به تصویب میرسد.
بعد گذشت چهل سال از آن روزها، هنوز هم گرفتار تبصرهها و استثناها هستیم. قانون «منع به کارگیری بازنشستگان» به عنوان یک ضرورت مدیریتی و مورد انتظار جامعه، متاسفانه هم در مقام تصویب و هم در مقام اجرا گرفتار تبصره و استثناهای غیر منطقی و عجیب شده است. استثنا کردن جانبازان پنجاه درصد و بالاتر از شمول این قانون که اتفاقا باتوجه به شرایط جسمی دشوار و مشکلات متعدد نیاز به بازنشستگی پیش از موعد دارند، واقعا چه توجیه و دلیل عقلانی دارد؟ ! تکریم مقام جانبازان یا تاکید بر اهمیت عدد پنجاه؟!
و درد بزرگتر، خبر مستثنی شدن مدیران برخی سازمانها و نهادها از شمول این قانون است که در چند روز گذشته در فضای رسانهای کشور علنی شده است. قانونی که در متن و اجرا، گرفتار چنین استثنائات متعدد شود همان بهتر که یا اصلاح شود و یا برای همیشه کنار گذاشته شود و الا این تبصرهها و استثنائات، به قول مرحوم بهشتی، در نهایت «به داغ کردن مردم میانجامد»!!