گروه سیاسی: مدتی است که موضوع عبور از روحانی در محافل سیاسی و رسانهای شنیده میشود.
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم آغاز گفتوگوها در این باره به روزهایی باز میگردد که اسامی اعضای منتخب رییسجمهور برای کابینه دوازدهم منتشر شد و موجی از حیرت و ناامیدی را در میان حامیان او برانگیخت.
در همان روزها صداهایی شنیده شد که «این روحانی، آن روحانی نیست» و قطار دولت از ریل برنامههایی که در انتخابات وعدهاش به مردم داده شد خارج شده است. با گذر زمان و رسیدن به دی ماه ۹۶ شاهد آن بودیم که این اعتراض سیاسی به چرخشهای رییسجمهور به طرفهایی به جز وعدههایش در دوران انتخابات، جنبه اجتماعی و اقتصادی هم پیدا کرد.
اندکی پس از آن اعتراضات و با خروج رییسجمهور ایالات متحده از توافق هستهای چالش بزرگی در عرصه سیاست خارجی هم روی میز دولت قرار گفت و برآیند این وقایع که در یک سال به شکل پشت سر هم اتفاق افتاد سبب قفلشدگی ارکان تصمیمگیری دولت در پایان سال۹۶ شد. آغاز سال نو با بحرانی کم سابقه در بازار ارز و سکه همراه شد و افزایش پنج برابری نرخ دلار وضعیتی را رقم زد که دیگر حتی مراکز دولتی هم نمیتوانستند ...
افزایش افسارگسیخته تورم را کتمان کنند. این وضعیت آشفته در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مسائل مرتبط با سیاست خارجی در نهایت سبب آن شد تا صدای «نه به روحانی» بیشتر از گذشته به گوش برسد. جریان اصولگرا به عنوان جناح منتقد دولت، جریان اصلاحات به عنوان حامی پشیمان و منتقد دولت، جریان حامی احمدینژاد که چند سالی است به کلیت ساختار سیاسی از جمله به عملکرد دولت روحانی معترض است و همینطور مردمی که چندان تمایلی به این جناح و آن جناح ندارند همه و همه به دلایل متفاوت در «نه به روحانی» مشترک هستند. اما پرسشی که به آن پاسخ داده نشده است این که «نه به روحانی» آری به کیست؟ یا آری به چیست؟
جریان اصولگرا بر این باور است که پاسخ منفی و اعتراضی جامعه به دولت روحانی در نهایت سبب کامیابی آنان در دو انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ خواهد شد و از همین رو برخی چهرههای سیاسی فعال ذیل این جریان سیاسی از هماکنون از رای ۲۰ میلیونی خود در انتخابات۱۴۰۰ میگویند. اما آیا واقعیت صحنه سیاسی در ایرانِ امروز هم به همین سادگی است؟ وقتی با گوشها و چشمهای باز به متن جامعه مراجعه کنیم شاهد آن هستیم که اکثریت مردم که درصد قابل توجهی را هم تشکیل میدهند هنگامی که از «نه به روحانی» سخن میگویند مقصود واقعیشان پاسخ منفی به سازوکار انتخاباتی موجود است که آنان را وادار به انتخاب میان «بد و بدتر» میکند.
ریشهیابی نارضایتی جمعی موجود در جامعه در اقشار مختلف مردم ما را به این سمت هدایت میکند که این وضعیت حاصل سازوکاری در موضوع انتخابات است که اجازه حضور شایستگان را نداده و آنان را پیش از آغاز رقابت حذف میکند. از همین رو به نظر میآید اعتراض مردم به حسن روحانی و جریان اصلاحطلبی را به هیچ وجه نمیتوان سلام و آغوشی باز برای اصولگرایان تفسیر کرد. به طور خلاصه میتوان گفت «نه به روحانی» آری به عبور از صندوق آرا است و اگر تصمیمگیران نظام به واقع به دنبال ادامه حیات صندوق رای در ساختار سیاسی کشور باشند میباید تا بیشتر از این دیر نشده است صدای اعتراض مردم را شنیده و برگزاری انتخابات آزاد را به عنوان هدف اصلی خود برگزینند.