رضا صادقیان
برخوردهای نامناسب شماری از کاربران شبکههای اجتماعی در هنگامه بروز مواضع متفاوت کشورهای حاشیه خلیج فارس و خصوصا عربستان در قبال رویدادهای سیاسی-اجتماعی بیش از هر موضوعی برجسته بودن تفکرات و اندیشههای نژادگرایانه را نزد بخشهایی از جامعه نمایان میکند. بروز سخنان و حرفهایی که بیش از هر موضوعی میتوان بر آن مهر نژادگرایی-نژادپرستی زد و همزمان از فرجام چنین رفتاری سایرین را آگاه کرد، چرا که به سادگی نمیتوان از کنار این مواضع عبور کرد و خسارتهای احتمالی و دنبالهدار آن برای شهروندان کشور در نظر نداشت.
باور به نژاد و برتر بودن اندیشه نژادی خاص در دوران معاصر ریشه در تفکرات نازیسم و حکمرانی قدرتمداران شوروی دارد، تفکری که سرانجام آن به مرگ انسانهای پرشمار ختم شد. هر چند این دو سیستم غیریتسازی در فکر و عمل تفاوتهایی با یکدیگر داشتند و هر کدام سعی میکرد از زاویهای خاص به پاکسازی و ترمیم جامعه از انسانهای «غیرمفید»، «زیانبار» و «غیر همسو» اقدام کند، ولی هر دو دستشان به خون شهروندان و مردم آلوده شد. اهل قدرت با همکاری نزدیک دانشمندان «همسو» که به واسطه کنار هم قرار دادن علوم مختلف از جمله؛ زیستشناسی، پزشکی، جامعهشناسی و تاریخ سعی کردند بنیانهای فکری منجسمتری را برای رفتار خود به پیدا کنند، به واقع دکترها، مهندسان و سایر متخصصها از تجمیع دانشها بهره بردند تا جان انسانها را به صورت «علمی» و «سیستماتیک» بگیرند و این همه به دلیل تفاوت انسانها و نژاد آنها شکل گرفت.
شاید این سوال مطرح شود که سرنوشت انسانهایی که در دوره حکمرانی نازیها زندگی میکردند و مردم شوروی که به دلیل تفکرات متفاوت راهی گولاکها و زندان و حتی تیمارستان میشدند به دلیل اینکه اهل قدرت به سوی نژادپرستی رفته بودند نتیجهای دهشتناک بوجود آمد و مردم و شهروندانی که صرفا کینههای عمیق و نژادپرستانه خود را بروز میدهند به دلیل در دست نداشتن قدرت نمیتوانند و این امکان را ندارند که به دیگر انسانها آسیب برسانند، در صورتی که هر انسان و شهروندی که کنش خود را براساس تفکرات نژادپرستانه شکل دهد ناخواسته به سوی انتخاب رفتاری ستیزهجویانه و مخرب با «دیگری» میشود، چرا که به جای پذیریش تفاوتها، به سوی جنگندگی و خصومتورزی با دیگری میرود و از پذیریش انسانهای متفاوت سرباز میزند و راه انکار را پیشه میکند.
فکر و رفتار مبتنی بر نژادپرستی فرد مقابل را به هیچ میانگارد، گویی انسان روبرو از حق حیات و حقوق شهروندنی برخوردار نیست و همین فکر زمینه انجام هر رفتاری را در مسیر حذف او فراهم و بلکه توجیه میکند. ادبیات به کار گرفته شده از سوی شماری از کاربران شبکههای اجتماعی دقیقا یادآور چنین رویکردی است. کاربرانی که به خود این اجازه نادرست و سراسر غلط را میدهند که بهانه اختلاف دیدگاه و یا مخالفت با یک تصمیم کلیت رویکرد را از دریچه نژادی معنا کنند، و امان از شرایطی که چرخش روزگار آنان را به قدرت برساند چه بسا به سادگی رای به حذف انسانهای دیگر بدهند، چرا که آدمیانی که تنها تفاوتشان با ما داشتن رنگ پوست دیگر، زبانی و گویشی متفاوت و فرهنگ زندگی دیگری هستند، استحقاق زیستن را ندارند و یا در حالتی دیگر از حق زندگی محروم میشوند.
بحث و اختلاف نظر پیرامون انتقال آب به استان و شهرستانی دیگر، تفاوت دیدگاه میان ساکنان یک شهر درباره احداث یک صنعت و توسعه زیرساختها صرفا به سیاستهای کلان و بودجهای بازمیگردد، اینکه عدهای از آدمیان کم اطلاع به بهانه چنین تصمیماتی راه دیدگاههای نژادپرستانه خود را با استفاده از ادبیاتی عقدهگشایانه فراهم میبینند، تنها و تنها زمینه ستیز و ایجاد ذهنیت منفی سایر شهروندان را نسبت به شهر و مردم دیار دیگری ایجاد میکنند و این همه برای کشوری مانند ایران با تنوع قومیتی و فرهنگی متفاوت سراسر مخرب و هزینهساز است.