چه خوشمان بیاید و چه نه؛ ما از قافله توسعه و پيشرفت، عقب افتادهایم؛ تقریباً در بیشتر حوزه ها؛ چه آموزشی، چه ورزشی چه اجتماعی و چه اقتصادی و حتي اخلاق و معنويات؛ اما در یک مساله جلوییم و آنهم توهم خود بزرگ پنداری ماست
محمّدآزاد جلالیزاده
الف) باختیم و بد باختیم به ژاپن و حذف شدیم آن هم نه به ژاپن اسلامی که عده ای می خواستند با یکپارچه کردن آن را مدل سازی کنند و الان اکثریت قریب به اتفاق ما اندوهناک و ناشادمان هستیم اما درد توهمِ خود بزرگ پنداری ما انگار که تمامی ندارد و انگار که درمان شدنی هم نیست و به نظر می رسد داد زدن و غرغر کردن های بعضی از ماها هم هیچ تاثیری و فایده ای بر ندارد!
ب ) چه خوشمان بیاید و چه نه؛ ما از قافله توسعه و پيشرفت، عقب افتادهایم؛ تقریباً در بیشتر حوزه ها؛ چه آموزشی، چه ورزشی چه اجتماعی و چه اقتصادی و حتي اخلاق و معنويات؛ اما در یک مساله جلوییم و آنهم توهم خود بزرگ پنداری ماست. سال هاست در حرف می خواهیم ژاپن اسلامی شویم؛ در آسیا و جهان اول شویم؛ در زمین و فضا دست پیش داشته باشیم اما در عمل کار چندانی از پیش نمی بریم و با مداقه ای مختصر می توان پی برد که این خود کوچک پنداری نیست بلکه اساس واقعیت پنداری است.
ج) قبل از بازی ایران و ژاپن صدا و سیما و حتی رسانه هایی فارسی زبان خارج از ایران هم توهم افکار عمومی را به شدت دامن زده و در بوق و کرنا کرده بودند که ما قهرمان آسیاییم و این ردخور ندارد. برخلاف مصاحبه کنندگان که وقتی از آن ها سوال می شد چند درصد احتمال قهرمان شدن ایران وجود دارد همگی جلوی دوربین داد می زدند ۱۰۰ درصد (و کسی نیست بگوید که ۱۰۰ درصد دیگر احتمال نیست و گزارهای قطعی است !؟) صد درصد به ژاپن باختیم و انتظار و آرزوی ۴۳ ساله ما بر باد رفت.
د) از نظر نگارنده شکست پل پیروزی نیست اما می تواند راهی مطمئن برای در هم شکستن توهمات در حوزه های گوناگون باشد که این خود امر مبارکی است. برای درمان، باید ابتدا به ساکن قبول کنیم که دنیای امروز نه دنیای شور که عرصه شعور و برنامه ریزی و آنالیز و تحلیل است. در حوزه ای مانند فوتبال قبل از آنکه انتظار داشته باشیم با آوردن بهترین مربی های خارجی و دادن دلارهای نفتی به آنان و ایجاد حاشیه های مختلف، می توانیم ژاپن و کره و اسپانیا و برزیل!؟ را ببریم، باید چندین و چند سال در حوزه پرورش فوتبالیست ها و ورزشکاران عرصه های مختلف در رده نونهالان و کودکان و نوجوانان کار بنیادی کنیم. همانگونه که در سطح سیاسی و اجتماعی و اقتصادی قبل از آنکه بخواهیم ژاپن اسلامی شویم، باید با کار بنیادین و پرورش نیروهای موثر در احزاب و رشد سلسله مراتبی نیروها و نه جهش ژنتیکی افراد!؟ امور را بنیادین پیش بریم.
ه) با ارجاع به گزاره " زود و زیاد و به زور " کارها در سطوح گوناگون جلو نمی رود و این را ابتدا بایست ملت و سپس دولت درک کنند وگرنه باخت ها ادامه خواهد داشت.