محمد توکلی
نشست خبری اخير بیژن زنگنه، وزیر نفت از آن دسته از اتفاقات رسانهای بود که از هر لحظه آن میتوان سخنی جنجالی پیدا کرد. صراحت زنگنه در یادآوری اقدامات جناح تندرو برای از میان بردن آثار اقتصادی برجام، یادآوری او به خبرنگار روزنامه کیهان درباره دولتی بودن تمام بودجه روزنامه و البته علیه همان دولت بودن کیهان که پدیده عجیب و غریبی در اقتصاد رسانه محسوب میشود، بیان بدون تعارف اثرات تحریمها در حدی که حتی کشورهایی همچون عراق هم دیگر تمایلی حداقلی برای همکاری با ایران ندارند و روایت زنگنه از "اگر برجام نبود..."
واقعیت آن است که بسیاری از مخالفان توافق هستهای در همه این سالها هیچگاه تمایل نداشتهاند که به دو پرسش مشخص موافقان تعامل با جهان پاسخ دهند: پرسش نخست آن که راه جایگزین آنان برای مذاکرات هستهای و برجام چیست و سوال دیگر آن که اگر دولت خواسته دلواپسان را تمام و کمال میپذیرفت و برجام نبود چه میشد و برای مردم تحت فشارهای تحریم بانکی، نفتی و... چه رخ میداد؟ وزیر نفت در نشست خبری خود به گوشهای از وضعیت "اگر برجام نبود..." اشاره کرد. اقدامی دیرهنگام از سوی دولت که ضرورت داشت پیشتر از این ارکان رسانهای دولت و از آن مهمتر رییسجمهور و وزیر امور خارجه با بیانی صریح به آن میپرداختند.
اگر کمی به عقب بازگردیم و افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس را به خاطر بیاوریم با این نکته مواجه میشویم که رسانههای جریان اصولگرا و همینطور صداوسیما با تاکید برپیمانکار این پروژه تلاش داشتند تا این اتفاق مهم در حوزه نفت را ذیل دوگانه موهوم "مقاومت و سازش" قرار دهند و با جملاتی نظیر اینکه "نیروهای انقلابی" ایران را در تولید بنزین خودکفا کردند اما دولت به دنبال سازش و تسلیم در برابر غرب است افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس و افزایش ظرفیت تولید بنزین در کشور را در نقطه مقابل فعالیتهای دیپلماتیک دولت قرار دهند.
اما وزیر نفت به عنوان مسئول مستقیم این حوزه به صراحت اعلام کرد که اگر برجام نبود "هرگز" پالایشگاه ستاره خلیج فارس افتتاح نمیشد و امروز با این تحریمها که پس از خروج دولت ترامپ از برجام اعمال شده است در موضوع واردات بنزین با مشکلات بسیار بزرگی روبرو میشدیم.
این اظهارنظر زنگنه از آن جهت حائز اهمیت است که اولاً مشخص میکند بر خلاف آنچه رسانههای تندرو مطرح میکنند برجامی که حاصل سیاست خارجی مبتنی بر تعامل بود نقشی اساسی در پروژههایی نظیر آنچه "خودکفایی در تولید بنزین" خوانده شده داشته است و ثانیاً برخی تبلیغات مبنی بر آن که پالایشگاه ستاره خلیج فارس تنها حاصل عملکرد اصطلاحاً "انقلابی" است چندان با واقعیات منطبق نیست زیرا اگر دیپلماسی نبود از این موفقیت اقتصادی هم خبری نمیتوانست باشد.
لازم است تا دیگر مسئولان دولتی نیز با همین صراحت به میدان بیایند و واقعیتهای دوران تحریم را برای تصمیمگیران و مردم شرح دهند تا مشخص شود نتیجه تحقق آرزوهای برخی مبنی خروج از توافق هستهای چه خواهد بود و اجرایی شدن الگوی دیوارکشی کره شمالی، مردم را به چه سرنوشتی دچار میکند. سکوت و انفعال دولت به بهانه مصلحت تنها سبب پیشروی جناح مخالف تعامل با جهان در رسیدن به اهداف سیاسی و البته منافع اقتصادیاش خواهد شد.