گروه سیاسی: حضور محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در نیویورک همانند سفرهای قبلی او به آمریکا بازتاب قابل توجهی در رسانههای داخلی و خارجی پیدا کرده است؛ از پیشنهاد مذاکره برای تبادل زندانیان تا مصاحبه با فاکسنیوز، از استفاده از ترکیب «بی تیم» برای اشاره به بولتون، بنزاید، بنسلمان و بنیامین نتانیاهو تا دعوت از اهالی رسانه و تحلیلگران نزدیک به رییسجمهور آمریکا در نشستی رسانهای همه و همه سوژههایی جذاب برای رسانههای داخلی و خارجی در سه روز اخیر بوده است.
اغلب واکنشهای رسانهها نیز حداقل در داخل و تا حدودی در خارج از کشور شکلی تحسینآمیز داشته است اما استقلال رسانهای ایجاب میکند که ورای این تعارفات و گاه محافظهکاریها نقاط ضعف حضور وزیر امور خارجه در نیویورک را نیز مورد دقت و نقد قرار دهیم. ظریف در یکی از گفتوگوهای خود میگوید که ما در ایران در دور زدن تحریمها دکترا داریم.این جمله آقای وزیر در شبکههای اجتماعی و از سوی مردم با واکنشهایی منفی روبرو شده است.
این واکنشها اغلب با یادآوری آنچه در گذشته و با اسم رمز دور زدن تحریمها بر مردم ایران رفت همراه بود. واقعیت آن است که بین سالهای ۸۹ تا ۹۲ و همزمان با افزایش فشارهای تحریمی افرادی با نفوذ در ارکان قدرت خود را بهعنوان افرادی جا زدند که در دور زدن تحریمها دکترا دارند. این "دکترها" میلیونها بشکه نفت را که در حکم سرمایه ملی همه مردم ایران است فروختند و یک ریال هم از فروش نفت به کشور بازنگرداند.
پرونده بابک زنجانی بخش کوچکی از کوه یخ غارتگریهایی است که در آن مقطع زمانی به بهانه دور زدن تحریمهای نفتی انجام شد. یکی از مواردی که همواره مورد تاکید رییسجمهور و دیگر مقامات دولت اعتدال بود به همین نکته بازمیگشت که چنان شیوههایی که نام دور زدن تحریم بر آن نهاده میشد در عمل دور زدن ملت و حیف و میل سرمایه ملی ایرانیان بوده است. حالا اما به هر دلیلی دوباره شاهد بازگشت تحریم نفتی هستیم و دیپلمات میانهرویی که ریاست دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی را بر عهده دارد به جای آن که از برنامههای راهبردی و تاکتیکی خود برای رفع تحریمها با استفاده از ابزارهای مورد تایید علم دیپلماسی بگوید با افتخار از دکترا داشتن در دور زدن تحریمها گفته است!
این پرسش گلایهآمیز مردم است که چرا و چگونه دولتی که خود منتقد و معترض به پدیده دور زدن تحریمها بود حالا نگاهی تاییدگر به این مسئله پیدا کرده است؟! از زاویهای دیگر نیز میتوان به گفته ظریف اندیشید و آن، اینکه آیا به واقع دکترای دور زدن تحریم داریم؟ با نگاهی به تجارب گذشته و همین یک سال اخیر به روشنی مشخص شده است که تحریمهای نفتی و بانکی خسارتهای جبرانناپذیری را بر اقتصاد ملی و معیشت و زندگی روزمره مردم وارد آورده است و مسئولان مدعی دکترا در دور زدن تحریم نیز نتوانستهاند از آثار مخرب تحریمها بکاهند، از طرف دیگر شاهد اقداماتی نیز هستیم که به نوعی یاری رساندن ناخواسته به تحریمکنندگان است، اقداماتی که میتوان نام آن را خودتحریمی نهاد. با چنین وضعیتی ادعای ظریف مبنی بر تخصص ایران در دور زدن تحریمها چندان با واقعیات همخوانی ندارد و شاید بهتر است که بگوییم ما دکترای خودتحریمی داریم!