گروه سیاسی: با نگاهی به اظهارنظرهای انتخاباتی فعالان سیاسی اصولگرا در هفتههای اخیر شاهد آن هستیم که تصمیمگیران و چهرههای شاخص این جناح سیاسی در این تصور هستند که نارضایتی فراگیر موجود در جامعه فرصتی بسیار خوب برای بهرهبرداریهای سیاسی آنها جهت پیروزی در انتخابات مجلس است.
اظهارنظرهای اخیر چهرههایی مثل غلامعلی حدادعادل، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و... به شکل مستقیم یا غیر مستقیم به این نکته اشاره دارد که پیروز انتخابات مجلس یازدهم اصولگرایان خواهند بود و علت چنین پیشبینی نیز ناراضی بودن اکثریت جامعه از عملکرد اصلاحطلبان و دولت و مجلس مورد حمایت آنان است.
این پیشبینی در ظاهر بسیار محتمل است و به احتمال فراوان در دو انتخابات۹۸ و ۱۴۰۰ شاهد تغییراتی قابل توجه در ترکیب مجلس و دولت خواهیم بود اما این تغییر و تکیه زدن اصولگرایان بر کرسیهای دولت و مجلس در واقعیت نمیتواند به معنای پیروزی برای آنان باشد و در عمل یک شکست همگانی خواهد بود. توضیح بیشتر آن که دوپینگ سیاسی جناح اصولگرا در موضوع بررسی صلاحیتهای نامزدهای انتخابات سبب آن میشود که امکان انتخاب شدن از کسر قابل توجهی از نامزدها سلب شود و در نتیجه شایستگانی از گردونه رقابت پیش از انتخاب مردم حذف خواهند شد.
بدیهی است که نتیجه برگزاری چنین انتخاباتی کاهش مشارکت مردم بوده و اصولگرایانی که امروز سخن از پیروزی قطعی در انتخابات پیشِ رو میگویند با رای حداقلی کرسیهای مجلس را از آن خود میکنند. آنچه از آن با عنوان شکست همگانی یاد میکنیم همین مسئله است.
اصلاحطلبانی که هنوز به مردم وفادار هستند و شایستگانی دیگر که خارج از چارچوب دو جریان عمده سیاسی کشور فعالیت میکنند به دلیل مانع نظارت استصوابی حذف میشوند، اصلاحطلبانی که به اصطلاح معتدل هستند به دلیل کارنامه سیاهی که در چند سال اخیر از خود به یادگار گذاشتهاند از طرف مردم با پاسخ منفی روبرو میشوند و منتخبان اصولگرای این انتخابات سرد نیز نمیتوانند با آرایی قابل توجه و پشتیبانی جدی مردمی به مجلس راه یابند.
به بیان دیگر فضای سیاسی کشور به سمت و سویی در حرکت است که انتخابات، نه محلی برای به کرسی نشستن اراده مردم بلکه بهانهای برای رقابت میان جناحهایی خواهد بود که هیچ یک دغدغه مطالبات مردم را نداشته و درنتیجه از پشتیبانی واقعی در جامعه نیز برخوردار نیستند؛ برای توصیف چنین وضعیتی تنها میتوان ازتعبیر «شکست همگانی» استفاده کرد.