علیرضا رئیسزاده
همگان میدانند دانش آموختگان ما از بابت نداشتن علم زبان انگلیسی هنوز هم تاوانهای سنگینی میپردازند و خسارتهای جبران ناپذیری را متحمل میشوند. از آنجا که سیستم و نظام آموزشی زبان انگلیسی ما ناقص، ناکارآمد، دلسرد و ناامید کننده است؛ سالهاست که در مدارس و دانشگاهها با شکست مواجه شده و هدف خاصی را دنبال نمیکند و بیشتر بصورت « رفع تکلیفی» اجرا میشود. حالا چند نماینده به جای پاسخگویی یا چارهجویی و کمک از متخصصین امر آموزش و اساتید دانشگاه به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و میگویند بهتر است زبان انگلیسی از مدارس حذف شود و به جای آن دیگر زبانها جایگزین گردد!
سخنان و استدلال هایی که برای توجیه میآورند بسیار تلخ، غمانگیز، خنده دار است و آدمی در حیرت میماند از این سخنان ساده لوحانه و بچگانه، البته شاید هم به همین دلیل است که کسی به این سخنان اهمیتی نداده و همه هم میدانند زبان انگلیسی که زبان 50 دانشگاه اول دنیاست به هزار و یک دلیل حذف ناشدنی است. ولی وقتی عمیقتر میشویم مییابیم اینها اتفاقا نه تنها با زبان انگلیسی که با یادگیری زبان دوم خاصه زبانهای لاتین مخالف هستند و گرنه کدام انسان منصف و با وجدانی میپذیرد در حالی که ما توانایی یادگیری گستردهترین، سادهترین، پر منبعترین و در دسترسترین زبان دنیا یعنی انگلیسی را نداریم و برنامه آموزشی این زبان با آن همه معلم و کارشناس و استاد و کتاب با شکست مواجه شده بتوان به این سیستم امید داشت که زبان آلمانی و یا فرانسه یاد گرفت اما قبل از هر چیزی لازم است چند نکته در خصوص آموزش و یادگیری زبان دوم (انگلیسی) مطرح شود و به آنها پاسخ داده شود شاید بتوان تا حدودی سوءتفاهمها ونگرشهای منفی را کاهش داد و این حضرات را توجیه کرد.
سئوال: آیا کسانی که که زبان دوم چون انگلیسی را یاد میگیرند از زبان مادری (فارسی) و فرهنگ خود بیگانه میشوند؟ زبان مادریشان در بوته نابودی، اضمحلال و فراموشی قرار میگیرد؟ آیا این افراد نگرشی منفی نسبت به زبان فارسی پیدا کنند؟ جواب قطعا منفی است و برعکس چرا که:
1- با یادگیری زبان دومی چون انگلیسی (به ویژه در بزرگسالان) زبان مادری را بهتر میفهمند و حتی در ایران نشان داده شده که نسبت به زبان فارسی عرق و علاقه بیشتری پیدا میکنند و اصلاً باید پرسید کدام یک از بزرگان ما که در پاسداشت زبان و شعر پارسیان سختیها و مرارتها کشیدند و برای برگرداندن زبان فارسی به جایگاه بلند و رفیع خود از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکردند زبان دومی چون انگلیسی را نمیدانستند و یا کدام یک جاسوس و خاین بودند؟ مثلا مرحوم معین؟ دهخدا؟ دکتر عبدالحسین زرین کوب؟ جعفر شهیدی؟ شاملو؟ شفیعی کدکنی؟ دکتر حسن حبیبی؟ لطفالله یارمحمدی؟ دکتر حسابی؟ اتفاقا آنها همان کسانی بودند که بیشترین و بهترین خدمات به این کشور و کهن زبان فارسی را داشتند.
2- بیشک کسانی که میخواهند زبان دوم مثلا انگلیسی را یاد بگیرند برای یاد گیری گرامر آن قطعا به زبان مادری خود مثلا فارسی رجوع میکنند تا در ابتدا فهم بهتری از موضوع داشته باشند بی شک تا فردی ماهیت فاعل، مفعول، فعل، معلوم و مجهول و... را در زبان مادریش درک نکند این موضوعات را در زبان دوم هم درک نمیکند و فرد به ناچار برای درک بهتر زبان هدف به گرامر مادری خود نیز رجوع میکندودر این اثنا بسیاری از موضوعات دستوری بهتر آموخته میشوند.
3- تجربه نشان داده است کسانی که به یادگیری زبان دوم مثل انگلیسی و آلمانی و فرانسه و. . . میپردازند و آن را خوب و در حد قابل قبولی فرا میگیرند اتفاقاً به زبان فارسی عشق میورزند و شاید به این علت است که بعد از یادگیری زبان دوم به شکوه و زیبایی و شیرینی زبان فارسی بهتر پی میبرند، ردیف، قافیه، ریتم و هارمونی که در شعر فارسی یافت میشود به جرات و بی تعصب میتوان گفت در زبانهایی مثل آلمانی و انگلیسی وجود ندارد.
اما سوال دیگری که مطرح میشود این است که بر فرض مثال ما زبان دومی نظیر انگلیسی را بخاطرترس از تأثیر پذیری فرهنگ و زبان مقصد بدرستی برنامه ریزی نکنیم و یاد نگیریم آیا حتما فرهنگ و زبان خود را بی هیچ تغییری حفظ خواهیم کرد؟ و در معرض تاثیر زبانها و فرهنگهای دیگر قرار نمیگیرد؟ بی گمان چنین نیست و نخواهد بود. در دهکده جهانی امروزی همواره شاهد تقابل، کنش و واکنش و در هم رفتگی فرهنگها و زبانها هستیم که بطبع، آنها بر یکدیگر تأثیر میگذارند و باید پذیرفت و دانست که همه زبانها و فرهنگها در حال تحول و دگرگونی هستند با یادگیری یک زبان بخشی از فرهنگ و زبان مقصد وارد زبان مبدأ میشود و گریزی هم نیست مگر خود زبان انگلیسی چنین نبود و نیست؟
شاید هیچ زبانی را در دنیا نتوان یافت که بهاندازه زبان انگلیسی از سایر زبانها کلمه به عاریه گرفته باشد! پس بهتر است به جایترس و یا پاک کردن صورت مسلئه با این واقعیت امروزی کنار بیاییم که یاد گیری زبان انگلیسی عامل دگردیسی و تخریب زبان فارسی نیست و از طرفی کنار گذاشتن برنامه موثر و کار آمد آموزش زبان باعث عقب افتادگی کشور میشود و وانگهی باید از خودمان بپرسیم چگونه ما باید فرهنگ و زبان خود را به دیگران یاد دهیم؟ چگونه متخصصین و دانشگاهیان ما با همقطاران خود در اقصی نقاط گیتی تبادل افکار و اندیشه کنند؟ چگونه باید گفتگو کنند؟ چگونه ایده و مقالات خود را در جایی دیگری بنویسند و بازگو کنند؟
یادگیری زبان دوم خاصه انگلیسی و توجه به زبان و شعر سرزمین ابدی ما و نیاکانمان دو مقوله جدا از هم است اما مثل مدار -0- و- 1- نیست که بودن هر کدام الزاما به معنی عدم دیگری باشد. و قبل از آنکه در این اندیشه ناصواب گیر افتاده باشیم که یادگیری زبان انگلیسی تاثیر سویی بر زبان و فرهنگ ما میگذارد، بیاندیشیم که بدین وسیله میتوانیم ارزشها، ایده ها، افکار، اشعار و فرهنگمان را به دنیا انتقال دهیم و در معرض قضاوت دیگران قرار دهیم. ضمن تکرار و تاکید و توجه بسیار بیشتر به زبان فارسی و فرهنگ غنی و پربار نیاکانمان، قبل از هر چیزی نگرش خود را نسبت به یادگیری و آموزش زبان انگلیسی در سطح کلان تغییر دهیم و مثبت کنیم و خود را از آن افکار آزار دهنده و نا گوار برهانیم.
باور کنیم که آموزش و یادگیری زبان انگلیسی نیاز مبرم و جزیی لاینفک و اجتناب ناپذیر از آموزشهای امروز سراسر جهان است و به نفع کودکان وجوانان این سرزمین است که آن را فرا گیرند تا از دسترسی به منابع بی شمار علمی که به زبان انگلیسی نگاشته شده، محروم نگردند. گفتن سخنان سخیف و ناراست و مضحکی چون جاسوسان و خائنین بیشتر از کسانی بودند که انگلیسی خواندند و انگلیسی زبان علم نیست و...جز عرض خود بردن و زحمت دیگران داشتن چیزی را عاید ما نمیکند. بی شک مردمان فرهیخته این کهن مرز و بوم حرفهای گفتنی بسیار دارند و ابزاری مناسب برای انتقال آنها لازم دارند که همانا زبان دوم و در راس آنها زبان انگلیسی است. انشالله که نمایندگان مجلس زین پس خردورزی بیشتری پیشه کنند.