گروه سیاسی: از تفاوتهایی که میتوان میان انتخابات مجلس یازدهم با دورههای قبلی انتخابات مشاهده کرد رویکرد تازهای است که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و تحولخواهان به موضوع انتخابات از خود نشان میدهند. در گذشته کنشگری انتخاباتی اقشاری از جامعه که در نقطه مقابل اصولگرایان تعریف میشوند بیشتر به این شکل بود که آنان در انتخابات به تصمیمگیران اصلی جریان اصلاحات نگاه میکردند و بر اساس تصمیم آنان حرکت میکردند.
اگر تصمیمگیران ارشد این جریان سیاسی به ائتلاف با معتدلین جناح مقابل رای مثبت میدادند بدنه اجتماعی هم در هنگام رای دادن نام اهالی اعتدال را در برگ رای مینوشت، اگر تصمیم بر کناره گرفتن از صندوق آرا بود این بخش از جامعه هم مشارکت انتخاباتی خود را به شکل محسوسی کاهش میداد، اگر سخن از «تَکرار» لیست انتخاباتی بود مردمِ حامی این جریان نیز چنین میکرد. امروز اما ماجرا تمام شده و دیگر خبری از پاسخ مثبت به تصمیم این جریان سیاسی نیست!
واقعیت این است که بر اثر تحولات رخ داده پس از اعتراضات دیماه۹۶ از یک سو و همینطور کارنامه فاجعهبار به جای آمده از مجلس و دولت مورد حمایت جریان اصلاحطلب حالا دیگر بدنه اجتماعی سابقاً حامی این جریان سیاسی با طرحهای گذشته که نتیجهای مشابه به همراه خواهند داشت همراهی نمیکند. شاید به همین دلیل هم باشد که شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان طرح تازهای روی میز قرار داده، طرحی که البته هنوز جزییات آن مطرح نشده با اما و اگرهای بسیاری مواجه شده است.
بر اساس این طرح تهیه لیست انتخاباتی برای مجلس یازدهم بر عهده حامیان جریان اصلاحات در جامعه خواهد بود. طرحی که شکل کامل آن را میتوان در انتخابات درون حزبی ایالات متحده مشاهده کرد. اگر بخواهیم در ابتدا از وجه مثبت این طرح سخن بگوییم باید گفت اصل چنین اقدامی که ناشی از فشار چهرههای تحولخواه درون جریان اصلاحطلب هم بوده است نمایانگر آن است که صدای اعتراض مردم از عملکرد دولت و مجلس به اصطلاح امید بالاخره به گوش اصلاحطلبان رسید و آنان را وادار به در انداختن طرحی نو کرد.
مشکل اما از جایی آغاز میشود که تا حدودی خارج از محدوده اختیار اصلاحطلبان است! روشن است که آنچه بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بهعنوان فهرست انتخاباتی بر میگزیند هیچ شباهتی به «لیست امید» جریان اصلاحات در انتخابات۹۴ نخواهد داشت و ۹۰درصد افرادی که به نام اصلاحطلبی بر کرسی قدرت تکیه زدند از فهرستهای انتخاباتی کنار گذاشته خواهند شد.
افراد جایگزین نیز قاعدتاً شایستگانی هستند که به دلایل گوناگون مغضوب برخی مراکز قدرت بوده و رد صلاحیت آنان حتمی است. پرسش اساسی این است که در چنین شرایطی که رخ دادن آن هم محتمل است تصمیمگیران اصلاحطلب چه خواهند کرد؟ آنچه از کنش سیاسی اغلب چهرههای شاخص این جریان در سالهای اخیر مشخص است به احتمال فراوان شاهد جایگزین شدن «لیست امید» دیگری به جای فهرست منتخبان مردم خواهیم بود. بنابراین به نظر میآید این طرح تازه با وجود آن که در ظاهر شنیدن صدای مردم است اما در عمل بی شباهت به یک سرگرمی انتخاباتی نیست!