رضا صادقیان
دور از ذهن نبود که روز به روز مشکلات جدید کلانشهر اهواز خودنمایی کند، البته به صورت طبیعی و بر اثر بارش باران، سیل، گرد و غبار، بیکاری، گرما و... اما همه و تمام آنچه به عنوان گرفتاریهای پیچیده شهر اهواز دست به گریبان این شهر شده تولد یافته توسط تفکری است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. شماری از روزنامهها طی دو روز گذشته در حال باز نشر تصاویر و گزارشهای میدانی خبرنگاران محلی شهر اهواز بودند،
گزارشهایی که نابودی وسایل آسایل زندگی، به لجن کشیده شدن خانه و ورود فاضلاب شهری به مناطق مسکونی را به نمایش میگذارد. در این میان برخی از کم کاری شهردارهای گذشته، مدیران سالهای نه چندان دور و فرمانداران و سایر دستگاهها ناله میکنند، از اینکه شهر به خود مدیر توانمند و دلسوز ندیده است، از نبود طرح و برنامههای مدون و جامعه شهرسازی میگویند و عدهای انگشت را به سوی توسعه نامتوازن شهری گذاشتند که پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی به وسعت شهر بدون توجه به زیر ساختها بزرگ شد. اما به نظر میرسد این همه نما و تصویری نسبتا جامعه از این شهر نیست. و گرفتاری شهر اهواز و شهرهایی که منبع زیر زمینی گرانبهایی داشته و دارند،
نه به شهر که به آن منبع نسبتا بیکران ثروت باز میگردد. منبعی که باعث میشود وضعیت شهر و زندگی در آن از سوی مدیریت کلان سیاستگذاری و اجرایی در حدی مدیریت شود که بتوان همزمان با کشف، استخراج، پالایش و فروش محصول خام و یا فراوری شده کسب ثروث کرد، در عین حال شرایط زیست در همین شهرها را نیز با حداقلها به فردا رساند. نمونهی از این شهرها را میتوان در استان خوزستان مشاهده کرد، شهر اهواز نمونهای برجسته است. شهری که به آسانی دستخوش بحران میشود و برای برون رفت از آن هیچ راهی یافت نمیشود مگر حمله به مدیران سابق و زیر سوال بردن کارهایی که از گذشتههای دور به جا مانده است.
تا هنگامی که به استان خوزستان و شهرهایی مانند اهواز به چشم یک کیسه پول که وظیفه تامین نیازهای کشور را عهدهدار شده است نگاه میشود و سیاستگذاران و تقسیم کنندگان بودجه کشور برای حفظ و نگهداری این ثروث هزینهای انجام نمیدهند شرایط زندگی در شهر اهواز چنین خواهد بود. این شرایط با ساخت تیز و کلیپهای خندهدار و در عین حال اعصاب خراب کن شهرداری و سایر نهادهای دولتی در اهواز انجام نمیشود!