گروه سیاسی: سیدمسلم بهشتینژاد در سایت تابناک نوشت: پارلمان انگلستان را ببینید؛ برای مسالهای مانند برگزیت، چندین بار انتخابات پارلمانی برگزار میکنند؛ تازه پس از رفراندومی که از طریق آن، مستقیم نظر مردم را اخذ کرده اند. طبیعتا آنان عاشق برگزاری انتخابات نیستند، اما برای حل تعارضات، شیوههای پذیرفته دمکراتیک را طی میکنند تا در نهایت به نتیجه برسند. چند نخست وزیر میآیند و میروند،ترکیب پارلمان تغییر میکند؛ صرفا برای اینکه نباید معضلات انباشته شوند، بلکه باید بر اساس نظر مردم، حل شوند.
در ایران، گویا این گونه پذیرفته شده که تعارضات باید دائمی باشد و حتی بیشتر از اصرار بر بقای تعارضات و عدم تلاش برای حل مساله از طرق دمکراتیک، تلاش میشود تعارضات خیلی معمولی و عرفی، ایدئولوژیک شود تا دیگر پیدا کردن راه حل آنقدر برای آن مساله هزینه زا باشد که دیگر کسی یارای رفتن به سمت آن مساله به قصد گره گشایی را نداشته باشد. تقریبا هر روز صبح را با مرور اخبار تکراری معضلات انباشته شده از پیش ـ که هر روز هم بر تعداد آنان افزوده میشود ـ آغاز میکنیم؛ مساله مواجهه ایران و ایرانی با سازوکار و کار افای تی اف، چند ماه است مدام مساله ما ایرانیان است؛
سئوال: مساله کولبرها مساله امروز است؟ محرومیت در سیستان و بلوچستان مساله امروز است؟ ضعف در توزیع کالا مساله امروز است؟ تخصیص ارز، مساله امروز است؟ مساله خوزستان، مساله امروز است؟ دراویش؟ واردات؟ خودروسازی؟ مساله صلاحیت ها؟ جایگاه و اختیارات مجلس؟ برخورد با روزنامه نگاران؟ مساله اختیارات و مسئولیتهای روسای جمهور؟ مساله تعارض وظایف نهاد و ساختارها؟ مالیات ها؟ حقوق کارگران و... موارد مذکور فقط چند مساله از دهها مسالهای است که هر روز و ماه و سال، برای ما هنوز مساله و معضل است. گاهی، حتی گاهی، صورت برخی از این مسائل پاک میشود یا از صدر اخبار کنار میرود، اما حل نمیشود؛ آن هم زمانی است که به لطف دلارهای نفتی که وارد کشور میشود در اوج رونق قیمت نفت و یا رفع تحریم ها، بر برخی از این مسائل سرپوش گذاشته میشود؛ اما حل نمیشود.
به راستی، مشکل از کجاست؟ چگونه است در مورد معضلات و مشکلات توان تصمیم گیری جهت حل و پشت سر گذاشتن آنان وجود ندارد؟ چرا نظام تصمیم گیری کشور کند و گاهی فلج است؟
اینکه مردم پای صندوقهای رای بیایند و فرد یا افرادی را چهار سال انتخاب کنند و همه معضلات احتمالی در دوره چهار ساله را تحمل کنند، بدون اینکه گزینه دیگری در اختیارشان باشد قابل قبول نیست؛ این در حالی است که بسیاری از مشکلات انباشته کشور، دیگر به رای مردم نیازی ندارد، تصمیمی است که در دولت و مجلس باید گرفته شود؛ اما تصمیماتی است که تصمیم گیران شجاع و مدیران اجرای قدرتمند، توان اتخاذ و اجرای آن را دارند. مساله کولبرها، قاچاق بنزین و خیلی از مساله قابل حل هستند، اما نه به شیوه کنونی.
تازه، برخی از مسائل و معضلات، پیچیدگی بیشتری دارند و آن زمانی است که یک مساله را به هر دلیل ایدئولوژیک میکنند. مساله عرفی عمومی فقط ایدئولوژیک میشود، دیگر پیدا کردن راه حل برایش آنقدر سخت و هزینه بر میشود که عموما تمایل دارند آن را معوق و انباشته کنند تا آن را حل کنند. هر گونه حرکت به سمت این مسائل، شکست حیثیتی برای طرفین به دنبال دارد. اما در این میان باید پرسید گناه قاطبه مردم چیست؟ در یک نزاع ایدئولوژیک خودساخته منافع مردم کجا دیده میشود؟
خلاصه کلام اینکه در کشور ما معضلات و مشکلات به جای حل شدن روی هم انباشته میشوند، نظام تصمیم گیری کند و اجرا ناتوان است و مراجعه به آرای مردم برای حل مشکلات خودشان، دچار دشواریهای زایدی است و سرانجام تبدیل مشکلات معمولی و عرفی به نزاعی ایدئولوژیک بین گروههای سیاسی، منافع مردم را نادیده گرفته است.