محمد توكلی
رییسجمهور در واکنش به انتقاداتی که از او و اعضای کابینهاش در خصوص فاصله گرفتن از وعدههای دوران انتخابات میشود میگوید آن سخنان برای دوران صلح بود و امروز در وضعیت جنگی قرار گرفتهایم و نباید در چنین شرایطی انتظار داشت که آن وعدهها و برنامهها عملی شود. در پاسخ به این اظهارات روحانی که بیشتر شبیه تلاشی بی نتیجه برای توجیه ناکامیهای دولت در دو سال اخیر است چند نکته را میتوان به جهت یادآوری برشمرد:
1ـ آیا پیشبینی چنین شرایطی کاری سخت و ناممکن بود؟ واقعیت آن است که از همان سال96 و پیش از آن هم میشد با اندکی دقت به نوع تصمیمگیریهای هیئت حاکمه ایالات متحده و شیوهای که ایران در سیاست خارجی خود پیش گرفته است پیشبینی کرد که خروج آمریکا از توافق هستهای و به تبع آن بازگشت تحریمها نزدیک است. در نتیجه برای فردی همچون روحانی که چند دهه در سطوح بالای حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی کشور فعالیت داشته است نباید پیشبینی چنین شرایطی کاری سختی میبود.
2ـ بنا بر آنچه مقامهای دولتی مدعی هستند اعتراضات دی ماه96 آغازکننده وضعیتی بود که در نهایت به خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها منجر شد. اگر همین روایت را بپذیریم پرسشی که میتوان طرح کرد آن است که از خردادماه96 تا دیماه همان سال که هنوز شرایط به اصطلاح جنگی به وجود نیامده بود چرا اثری از اجرایی شدن وعدههایی که در انتخابات96 به مردم داده شد یافت نمیشود و حتی میتوان چنین گفت که عبور دولت روحانی از خواستهها و مطالبات مردم از روز بعد از اعلام پیروزی او شروع شد.
3ـ بیاییم فرض کنیم تمامی روزهایی که از دولت دوم حسن روحانی گذشته است کشور در وضعیت جنگی بوده است و در نتیجه نباید انتظاراتی که در شرایط صلح از یک دولت داریم در چنین شرایطی داشته باشیم. پرسش این است که در چهار سال نخست که خبری از شرایط جنگی نبود چرا وعدههای انتخابات92 در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، دانشگاه و سیاست داخلی یا به کلی اجرا نشدند و یا آنقدر سرعت اندکی در اجرا داشتند که اساسا تغییری به نسبت گذشته احساس نشد؟!
4ـ اگر بپذیریم که امروز در شرایط جنگی هستیم و در نتیجه نمیباید انتظار زمان صلح را از مسئولان داشت پرسشی که میتوان مطرح کرد آن است که نسبت عملکرد مسئولان با چنین شرایطی چیست؟ آیا اعضای کابینه دولتی که مدعی «تدبیر» است شبیه کابینهای جنگی هستند؟ آیا در نوع تصمیمگیری نظام حکمرانی کشور اثری از مقابل با جنگ اقتصادی یافت میشود؟ و یا تمامی فشار آن چه وضعیت جنگی خوانده شده است بر روی مردم است و مدیران تنها از این شرایط برای فرار از مسئولیتهایی که در برابر جامعه دارند استفاده میکنند؟
5ـ به نظر میآید مسیر صحیح آن است که رییس دولت و دیگر مسئولان کشور هنگامی که ناکامی را تجربه میکنند به جای آن که در پی توجیهاتی این چنینی باشند با صداقت و صراحت موانع تحقق وعدهها را برای مردم شرح دهند و اگر در راهی نادرست و خلاف خواست مردم هستند با یک «عذرخواهی» به سوی مردم بازگردند.